قرآن معجزه ای جاویدان

مبارزه بی ثمر با قرآن
ابن ابی العوجا، مردی ملحد و بی دین بود. ولی در سخنوری مهارت داشت. با چند نفر از همفکرانش در مکه اجتماع کردند. چهار نفر بودند و با هم پیمان بستند که تا یک سال وقت معین می کنیم، برویم و مانند قرآن چیزی درست کنیم و بیاوریم. یک سال بعد در همین جا حاضر شویم و آورده های خود را بخوانیم. بعد از یک سال آمدند و در همان جا اجتماع کردند و ساخته های خود را برای هم خواندند. یکی گفت: من وقتی به این آیه رسیدم، دیدم نمی توانم با قرآن مبارزه کنم. خود را در زمین دیدم و آن را در آسمان. «و قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی و قیل بعدا للقوم الظالمین» (هود:44) هرچه خواستم مانند این آیه حداقل از الفاظش بیاورم دیدم نمی توانم. دست برداشتم و خود را عاجز دیدم. دیگری گفت: من هم به این آیه در سوره یوسف رسیدم «فلما استیأسوا منه خلصوانجیا» (یوسف-80) دیدم نمی توانم وارد این میدان شوم.

من هم دست برداشتم. هر یک چیزی می گفتند: در همین اثنا، امام صادق(ع) عبورشان به این جمع افتاد. توقفی کرد و نگاهی به آن جمع انداخت و فرمود: «قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا» اسراء-88
اینها به هم نگاه کردند و گفتند: عجب! از کار ما آگاه بوده و از فکر ما خبر می دهد که ما چه می خواستیم بکنیم و جواب ما را نیز از خود قرآن داد که اگر جن و انس با هم جمع شوند، نخواهند توانست مانند آن را بیاورند1.

1-صفیر هدایت، انفال23، آیه الله ضیاءآبادی

 

اهمیت رعایت اعتدال و میانه روی

علی اصغر الهامی نیا
اعتدال از ریشه عدل، به معنی میانه گیری ما بین دو حالت یک چیز از نظر کمی و کیفی و تناسب برقرار کردن میان آن دو است، چنان که به روزها و شب های بهاری و پاییزی که اندازه یکدیگرند، «اعتدال بهاری و پاییزی» گفته می شود.(1)
برگردان فارسی اعتدال «میانه روی» است که بر پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری اطلاق می شود و واژه معادل عربی آن «اقتصاد» است که در فرهنگ اسلامی کاربرد بیشتری دارد.
ضرورت اعتدال
نظام عالم براساس هندسه ای دقیق پی ریزی گشته است.
همه پدیده های عالم از بزرگترین کهکشان گرفته تا کوچکترین ذرات اتم، از قانون عادلانه خلقت که «حقیقت» نامیده می شود- پیروی می کنند، به تعبیر امام علی- علیه السلام:
«... بالحق قامت السموات و الارض فیما بین العباد»(2)
آسمانها و زمین در میان بندگان، به حق برپا شده است.
آفریننده حکیم «عالم تکوین» فرمانده توانای «عالم تشریع» نیز هست؛
«و هو الذی فی السماء اله و فی الارض اله و هو الحکیم العظیم»(3)
و او کسی است که در آسمان خداست و در زمین نیز خداست و او بسیار با حکمت و دانش است. آفرینش انسان نیز از چنین قانونی پیروی می کند و هرگز نارسایی و نوسان در اصل خلقت او وجود ندارد از او نیز خواسته شده که هماهنگ با عالم آفرینش در صراط مستقیم «عدال و اعتدال» گام نهد و هیچ گاه به افراط و تفریط نگراید. امیرمومنان- علیه السلام- می فرماید:
«علیک بالقصد فی الامور فمن عدل عن القصد جار و من اخذ به عدل» (4)
بر تو باد به میانه روی در کارها؛ هر کس از میانه روی روی گرداند، ستم می کند و هر کس به آن چنگ زند، عدالت ورزد.
نمونه های کاربردی
اصل اعتدال، باید به شکل کلی و فراگیر بر سراسر زندگی فردی و اجتماعی انسان حاکم باشد و همیشه و همه جا افکار، کردار و گفتار او را در برگیرد. در این جا سه محور یاد شده را توضیح می دهیم.
الف- افکار
منشأ همه تصمیمات آدمی، فکر و اندیشه اوست؛ اگر فکر معتدل و مستقیم باشد، رفتار فرد راه اعتدال می پوید و اگر اندیشه به بیماری عدم اعتدال گرفتار شود، اعمال انسان نیز به آفت افراط و تفریط دچار می شود. امیرمومنان- علیه السلام- نقش کلی و حیاتی اندیشه را چنین بیان می کند:
«من فکر قبل العمل کثر صوابه»(5)
هر کس پیش از اقدام اندیشه کند، درستی عملش افزون می گردد.
و در سخنی نغز و حکیمانه، به سنجش راستگرایی و چپگرایی با اعتدال اندیشه پرداخته، می فرماید: «الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطی هی الجاده»(6)
راست روی و چپ روی، گمراهی است و راه میانه، جاده زندگی است.
این راه میانه، همان تفکر ناب توحیدی است که در میان کلافهای سردرگم، اندیشه های خرافی کفر، شرک، دوگانه پرستی، تثلیث رهبانیت، جبر و تفویض، تناسخ، تجسم، مادیگری، گزافه پرستی و... با عنوان «صراط مستقیم» خودنمایی می کند و همه موحدان حق جو را در خویش جای می دهد و به سر منزل مقصود- یعنی قرب الهی- می رساند.
تندروهای افراطی، به کلی منکر آفریدگار جهان و نظم و حکمت حاکم بر آن می شوند، حتی واقعیت های محسوس را منکر می شوند و به تعبیر قرآن:
«و اذا قیل لهم ماذا انزل ربکم قالوا اساطیر الاولین»(7)
و هنگامی که از آنان پرسش شود: پروردگارتان، چه فرو فرستاده؟ پاسخ دهند: (اینها) افسانه گذشتگان است!
ولی همین پرسش اگر از صاحبان اندیشه معتدل و مستقیم پرسیده شود، چنین پاسخ می دهند:
«و قیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه ولدار الاخره خیر...»(8)
از متقیان می پرسند: پروردگار شما چه چیز نازل کرده؟ پاسخ دهند: خیر و خوبی؛ برای کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است و سرای آخرت از آن هم بهتر است.
تفریط گرایان کندرو نیز هر موجود ناتوان و ناقصی را به خدایی می گیرند و از کهکشان گرفته تا سنگ و چوب را می پرستند و افراد بی سروپا را برابر با خدا فرمان می برند و تا آنجا پیش می روند که مانند یهودیان نابکار معتقد می شوند که خدا در صحنه آفرینش بیکاره و دست بسته در گوشه ای نشسته ناظر کارکرد دیگران در ملک خویش است؛
«و قالت الیهود یدالله مغلوله غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان...»(9)
یهودیان گفتند: دست خدا بسته است، دست های خودشان بسته باد و به سبب آن چه گفتند لعنت شدند! بلکه دست های خدا باز است.
امام صادق- علیه السلام- در تفسیر این آیه فرمود:
یهود گفتند: خداوند ( با آفرینش نخستین) دست از آفرینش کشید و فزونی و کاستی ایجاد نمی کند ولی خداوند با این آیه اظهارات آنان را تکذیب کرد.»(10)
جمله نغز و گرانمایه«لاجبر و لاتفویض بل امر بین امرین»(11)
نیز نشان دهنده تفکر اصولی و مستقیم اعتدال در فرهنگ اسلام اصیل و ناب است.
ب- کردار
رفتار عادلانه، نتیجه اندیشه معتدل است و مؤمنان با تصحیح افکار و عقاید خویش، به تعدیل کردار خود می پردازند و در هیچ کاری به افراط و تفریط نمی گرایند. رهنمود کلی قرآن مجید در این مورد چنین است:
«ولا تطیعوا امرالمسرفین (151) الذین یفسدون فی الارض و لایصلحون»(12)
فرمان مسرفان را اجرا نکنید، همان ها که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند.
امیر مؤمنان علی- علیه السلام- نیز در این باره می فرماید:
«و لیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل»(13)
باید دوست داشتنی ترین کارها نزد تو، میانه ترین آنها در حق و گسترده ترین آنها در عدالت باشد.
آیات و روایات و احکام و مقررات اسلامی نیز به طور گسترده و پیگیر درصدد تنظیم همه امور فردی و اجتماعی مسلمانان بر محور حق و اعتدال و پیشگیری از نامیزانی و افراط و تفریط اند گاه نیز به خاطر اهمیت موضوع با شاخص بودن آن به تعیین مصداق می پردازد که چند نمونه را در زیر عنوان می کنیم:
1- خواب و خوراک: خرد آدمی حکم می کند که هر موجود زنده ای باید به اندازه نیاز خویش از منابع غذایی بهره ببرد و در عین حال هرگونه افراط و تفریط در خورد و خوراک، زیان آور و نامعقول است.
قرآن مجید در این زمینه می فرماید:
«... کلوا واشربوا و لاتسرفوا انه لایحب المسرفین»(14)
بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.
خوردن و آشامیدن بیش از حد و گنجایش، سبب ویرانی جسم و روح آدمی می شود. امام صادق- علیه السلام- درباره پرخوری می فرماید:
«لیس شیء اضر علی قلب المؤمن من کثره الاکل و هی مورثه لشیئین قسوه القلب و هیجان الشهوه»(15)
برای قلب مؤمن، چیزی زیان بارتر از پرخوری نیست، چنین کاری سبب سنگدلی و تحریک شهوت می شود.
این دو پدیده شوم سنگدلی و شهوترانی منشأ بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی می شود که به طور یقین قابل مهار و کنترل نیستند. همین طور خواب بیش از اندازه و یا کم خوابی مذموم و زیان آور است.
2- کار و عبادت: انسان، موجودی دوبعدی است و بایستی نیازمندی های جسمی و روحی خود را از راه های مشروع و معقول تأمین کند؛ هم به جسم و نیازهای مادی آن توجه کند و هم در پرورش روح و تهذیب آن بکوشد هم آخرت خود را مدنظر داشته باشد و هم دنیای خویش را ضایع نسازد.
برای تأمین نیازمندی های زندگی و مشارکت در رفع نیازهای اجتماعی باید به کار و تلاش بپردازد و برای خودسازی و تأمین سعادت اخروی به دریافت معارف دینی و پرستش و نیایش با پروردگار همت گمارد.
قرآن مجید، در این باره می فرماید:
«و ابتغ فیما اتیک الله الدار الاخره ولاتنس نصیبک من الدنیا...»(16)
در آنچه که خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره دنیایی ات را فراموش نکن.
مؤمنان واقعی، عمر خود را میان دنیا و آخرت تقسیم می کنند و برای هر یک به اندازه لازم وقت می گذارند، هم زندگی دنیایی خود را به شکلی ساده و آبرومند اداره می کنند و هم با عشق و علاقه، به عبادت و آمادگی برای سرای آخرت می پردازند و هیچ یک را فدای دیگری نمی کنند، چنان که امام کاظم- علیه السلام- فرمود:
«لیس منا من ترک دنیاه لدینه و دینه لدنیاه»(17)
کسی که دنیایش را برای دینش و دینش را برای دنیایش ترک کند، از ما نیست.
3- مصرف و هزینه: مؤمن موظف است در حد توان و نیروی خویش به گردش چرخ اقتصادی جامعه مدد رساند و علاوه بر تأمین هزینه های زندگی در رونق و سازندگی میهن اسلامی سهیم شود. در اسلام، راه های درآمد حلال و مجاز از راه های حرام و ممنوع مشخص شده و هر کس درآمد مشروعی به دست آورد، مالک آن می شود و مجاز است طبق نظر عقل و شرع آن را به مصرف برساند در این میان افراط و تفریط در مصرف و هزینه، امری نامعقول است، قرآن مجید در این باره چنین رهنمود می دهد: «ولاتجعل یدک مغلوله الی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتفعد ملوما محسورا»(اسراء 29)
دستت را به گردنت زنجیر کن (انفاق و بخشش را ترک منما) و به طور کامل آن را مگشا تا سرزنش شده و حسرت زده، در گوشه ای بنشینی!
سیاست اقتصادی فردی و اجتماعی مسلمانان باید براساس این آیه تنظیم گردد و در هر برنامه ای از خست و تنگ نظری از یک سو و تبذیر و زیاده روی از سوی دیگر، باید اجتناب کنند و با برنامه ریزی دقیق و حساب شده، حد اعتدال و میانه را برگزینند که به طور قطع موفق تر خواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اقرب الموارد، ج 2، ص .753
2- بحارالانوار، ج 33، ص .493
3- زخرف (43)، آیه .83
4- شرح غررالحکم، ج 4، ص .291
5- همان، ج 5، ص .276
6- نهج البلاغه، خطبه 16، ص .69
7- نحل (16)، آیه .24
8- همان، آیه .30
9- مائده (5)، آیه .64
10- البرهان، ج 1، ص .286
11- بحارالانوار، ج 4، ص .197
12- شعرا (16)، آیات 151- .152
13- نهج البلاغه، نامه 53، ص .996
14- اعراف (7)، آیه .31
15- مصباح الشریعه، باب .34
16- قصص (28)، آیه .77
17- تحف العقول، ص 433، اسلامیه.

 

صلوات نشانه ی زلالی ایمان

حبیب صدرایی
یکی از واجبات نماز، صلوات بر پیامبر(ص) است، به گونه ای که نماز بی صلوات، نماز باطل و غیرصحیح است. همه فقیهان امامیه، صلوات را در تشهد نمازها، خطبه های جمعه و نماز میت واجب دانسته اند؛ چنان که از میان مذاهب اهل سنت، شافعیها و حنابله صلوات بر محمد(ص) را در موارد یادشده واجب شمرده اند. اما این بدان معنا نیست که دیگر فرقه ها و مذاهب اسلامی حکم صلوات را در نماز نادیده گرفته باشند، بلکه آنان (حنفیه ها و مالکی ها از اهل سنت) نیز در همه این موارد، حکم به استحباب و سنت آن می کنند. شافعی در این باره می گوید: هی من جمله ارکان الصلاه لا تجوز الصلاه الا بها؛ صلوات بر پیامبر در نماز از ارکان نماز است؛ به گونه ای که نماز بدون آن صحیح نمی باشد.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا جایگاه، اهمیت و ارزش و نیز آثار صلوات را از نظر قرآن تبیین و روشن نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
صلوات، سلامی ویژه بر پیامبر(ص) و خاندانش
یکی از وظایف و آداب مسلمانی، صلوات فرستادن بر پیامبر(ص) و خاندانش (ع) است. خداوند در آیه 65 سوره احزاب می فرماید: ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه وسلموا تسلیما؛ خداوند و فرشتگانش بر پیامبر صلوات می فرستند. ای کسانی که ایمان آورده اید، بر پیامبر صلوات بفرستید و کاملا تسلیم وی باشید.
این آیه به صراحت بر وجوب صلوات بر پیامبر(ص) حکم و فرمان داده است و ظاهر امر و طلب، بر وجوب است مگر آن که دلیلی بر استحباب وارد شده باشد.هنگامی که این آیه نازل شد، مومنان از چگونگی صلوات بر ایشان پرسیدند و آن حضرت(ص) نحوه آن را بیان کرد و از صلوات ناقص برحذر داشت. از این رو در بسیاری از روایات از صلوات ابتر و دم بریده نهی شده و پیامبر(ص) در تفسیر صلوات ابتر وناقص، آن را صلواتی دانسته است که بدون ذکر و یادی از خاندان و اهل بیت آن حضرت(ع) باشد. پیامبر (ص) دستور داده است تا همواره صلوات کامل فرستاده شود و هرگز میان پیامبر و آلش در صلوات جدایی نیفتد. ایشان بارها فرمودند: هرگز بر من صلوات ابتر (ناقص) نفرستید. یاران عرض کردند: یا رسول الله! صلوات ابتر چیست؟ آن حضرت(ص) در پاسخ فرمودند: این که فقط بگویید: اللهم صل علی محمد و دنباله اش را قطع کنید؛ بلکه بگویید؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد. (الصوا عق المحرقه، ص 44)
علامه طباطبائی پس از آوردن حدیث کعب در تفسیر المیزان می نویسد: هیجده روایت دیگر هست که بر مشارکت آل پیامبر با او در صلوات دلالت دارند. این روایات را اصحاب سنن و جوامع حدیثی از برخی یاران پیامبر(ص) نقل کرده اند؛ از جمله این افراد می توان به ابن عباس، طلحه، ابوسعید خدری، ابوهریره، ابومسعود انصاری، بریده، ابن مسعود کعب بن عجره و علی علیه السلام اشاره کرد. اما روایات از طریق شیعه، درباره صلوات و چگونگی آن بیش از شمارش است. (المیزان، ج 22، ص 443)
معنا و مفهوم صلوات
برای این که مراد از صلوات دانسته شود، می بایست به معنای لغوی و اصطلاحی آن پرداخت؛ چرا در قرآن از صلوات خدا، فرشتگان، پیامبر و مومنان، سخن به میان آمده است و به نظر می رسد که تفاوت های معنایی دست کم میان صلوات خداوند با دیگران وجود دارد.
«صلوات» جمع کلمه «صلاه » است. الف کلمه در «صلاه » بدل از «واو» در جمع آن یعنی «الصلوات» است. صلوه در روایات و کاربردهای متعارف زبان عربی به شکل «الصلاه » به کار می رود. (الفراهیدی، ابی عبدالرحمن الخلیل بن احمد (001-571ق)، کتاب العین، تحقیق الدکتور مهدی المحزومی و...، بیروت، الاولی، مؤسسه الاعلمی 1408 ق، ج 7، ص 353 (ماده صلی)، 8891م)
برخی برای آن یک معنای جامعی ذکر کرده اند که عبارت از انعطاف است. راغب در توضیح این واژه می گوید: «صلاه » به نظر بسیاری از اهل لغت به معنای دعا، تبریک و تمجید است. از این رو، وقتی گفته می شود: «صلیت علیه» معنای «دعا برای او کردم» و یا «پاکیزه کردم» را می دهد. صلوات خداوند برای مسلمین، در حقیقت به این معناست که خداوند آنها را پاکیزه می کند. صلوات فرشتگان نیز دعا و استغفار است. (مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 094)
علامه طباطبایی درباره معانی و مفاهیمی که صلوات بر آن دلالت دارد می نویسد: «صلاه » از خدا به معنای رحمت، و «صلواه » از فرشتگان به معنای استغفار، و صلوات مردم، به معنای دعا خواهد بود. (المیزان، علامه طباطبایی، ج 61، ص 394)
سیوطی در تفسیر خود، ضمن نقل روایتی از ابن عباس، می گوید: صلوات خدا بر پیامبر(ص)، به معنای مغفرت و بخشش اوست، زیرا خداوند صلوات به معنای دعا نمی فرستد، بلکه می بخشد، اما صلوات مردم بر رسول(ص)، یعنی استغفار و طلب بخشش برای اوست. (الدر المنثور فی تفسیر الماثور، جلال الدین عبدالرحمن سیوطی، ج 5، ص 604)
به نظر می رسد که این تفسیر از صلوات بسیار ناقص و نارواست، بلکه باید همانند فیض کاشانی گفت: معنای صلوات خدا بر نبی(ص) افاضه کردن انواع کرامات و الطاف و نعمتها بر اوست، اما صلوات ما و فرشتگان، سوال و ابتهال در طلب آن کرامات و رغبت و تمایل در افاضه آن بر آن حضرت(ص) از سوی خداوند است. (الوافی، المولی محمدمحسن الکاشانی، ج 9، ص 3151)
اهمیت صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
در آیات قرآن از صلوات محمد(ص) بر مومنان و صلوات مومنان بر آن حضرت(ص) سخن به میان آمده است. خداوند در آیه 301 سوره توبه به پیامبر(ص) توصیه می کند تا برای زکات دهندگان صلوات و دعا نماید.این فرمان بر آن است تا از طریق صلوات پیامبر(ص) در حق مومنان، زمینه تقرب آنان به سوی خدا و جلب رحمت و مغفرت الهی در حق ایشان فراهم آید. (توبه، آیه 99)
از نظر قرآن، یکی از روش های جلب صلوات و دعای خاص پیامبر(ص) در حق کسی، انفاق است. (توبه، آیه 301) هر کسی برای این که محبت الهی را جلب کند و به خدا تقرب بجوید می بایست از وسیله وابزار مناسب آن بهره گیرد که از جمله مهم ترین آن ها توسل جویی به حضرت محمد(ص) است. برای این که محبت آن حضرت(ص) جلب شود. یکی از روش ها انفاق خالصانه است تا پیامبر(ص) در حق ایشان دعا کرده و زمینه تقرب و دست یابی به بهشت برای مومنان فراهم آید. (توبه، آیات 99 و 301 و نیز تفسیر القرآن الکریم، شبر، ص 871 زیرا رحمت خاص الهی در بهشت تجلی می یابد) البته ناگفته نماند که انفاق به قصد جلب صلوات و دعای خاص آن حضرت(ص) بر اساس آیه 99 هیچ منافاتی با خلوص در نیت انفاق نخواهد داشت. پس می توان به قصد جلب صلوات و دعای خاص پیامبر(ص) انفاق خالصانه انجام داد و این هرگز به معنای شرک و ناخلوصی نیست؛ چرا که جلب محبت پیامبر(ص) عین جلب محبت خداوند است، چنان که اطاعت پیامبر(ص) عین اطاعت خداوند می باشد. (آل عمران، آیه 23 و نیز سورره انفال، آیات 1 و 02 و 64)
از آیات قرآنی بر می آید که صلوات محمد(ص) آثاری چون ایجاد آرامش (توبه، آیه 301)، مایه تقرب و نزدیکی به خداوند (توبه، آیه 99 و نیز تفسیر التحریر و التنویر، ج 6، جزء 11، ص 51 به احتمال بازگشت ضمیر آنها به صلوات)، جلب و جذب رحمت خاص الهی (همان) و مغفرت خداوندی به همراه خواهد داشت.
بنابراین، هر کسی که بخواهد محبت پیامبر(ص) را جلب کند می تواند با بسترسازی مناسب از طریق ایجاد خشنودی و رضایت وی به این مهم برسد. از جمله چیزهایی که حضرت را خوشحال می کند و خشنودی و رضایت مندی ایشان را به همراه خواهد داشت، اعمالی چون انفاق و کارهای نیک، اطاعت از وی و محبت به اهل بیت و صلوات بر ایشان و خاندانش است.
خداوند در بیان صلوات بر پیامبر(ص) افزون بر فرمان وجوب به این نکته توجه می دهد که خود خدا و فرشتگان نیز بر پیامبر(ص) درود و صلوات می فرستند، پس لازم است که مؤمنان نیز از این سنت و قاعده پیروی کرده و بر پیامبر(ص) صلوات بفرستند و تسلیم محض ایشان باشند. در حقیقت ذکر صلوات خداوند و فرشتگان بر پیامبر(ص) پیش از دستور آن به مؤمنان به عنوان یک وظیفه شرعی و واجب و فرض دینی، بیانگر اهمیت آن از نظر خداوند است. (احزاب، آیه 65)
از نظر قرآن مؤمنان موظف هستند تا پیاپی بر پیامبر(ص) و آل محمد صلوات بفرستند (همان)؛ چرا که پس از نزول آیه وقتی از رسول خدا پرسیدند که چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟ حضرت فرمودند: بگویید: اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم (مجمع البیان، ج7 و 8، ص975)
علت تأکید بر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) از آن روست که خداوند این را نشانه ای از ایمان شخص و بلکه لازم ایمان برمی شمارد. به این معنا که اگر کسی صلوات بر محمد و آلش(ص) نفرستد و در برابر ایشان تسلیم محض نباشد، از ایمان بیرون است و به یک معنا کافر می باشد. (احزاب، آیه 65)
محقق اردبیلی در زبده البیان با اشاره به آیه 65 سوره احزاب می نویسد که شاید وجوب صلوات در آیه به قصد وجوب آن در تشهد نماز باشد. به این معنا که در تشهد نمازها واجب است که بر پیامبر و خاندانش(ع) درود فرستاده شود. (زبده البیان، ص131) ولی به نظر می رسد که این وجوب اختصاص به نماز نداشته باشد و در هر زمانی بر مؤمن است که بر ایشان و خاندانش(ع) صلوات بفرستد. البته از نظر امامیه در تشهد نماز صلوات کامل واجب است. علامه حلی درباره وجوب صلوات بر آل محمد(ص) افزون بر محمد(ص) در نماز می نویسد: «مسئله : الصلاه علی آله واجبه فی التشهد الاول والثانی ذهب الیه علماؤنا أجمع؛ صلوات بر آل پیامبر در تشهد اول و دوم واجب است. تمام علمای ما به این مسئله فتوا داده اند.» (منتهی المطلب، ج1، ص392)
امام صادق(ع) در مقام بیان کیفیت تشهد به عبدالملک بن عمر احول می فرماید: «التشهد فی الرکعتین الاولتین الحمدلله اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله، اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته فی امته و ارفع درجته.» (منتهی المطلب، ج1، ص492)
ابی مسعود انصاری این گونه از پیامبر(ص) نقل می کند: ما در حالی که در مجلس سعدبن عباده بودیم، رسول خدا(ص) وارد شد و در جمع ما نشست. سعد از آن حضرت پرسید: یا رسول الله! خداوند ما را مأمور کرده که بر تو صلوات بفرستیم! چگونه بر تو صلوات بفرستیم؟ حضرت اندکی ساکت ماند، گویا اصلا از او سؤالی نشده است، سپس فرمود: قولوا: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد، کما صلیت علی ابراهیم، و بارک علی محمد و علی آل محمد، کما بارکت علی ابراهیم فی العالمین انک حمید مجید، والسلام کما علمتم». (البیهقی، ابی بکر احمدبن الحسین (584ق)، السنن الکبری (نسخه جدیده محققه )، بیروت، دارالفکر، ج2، ص205؛ الطبرانی، ابی القاسم سلیمان بن احمد (062-063ق)، المعجم الکبیر، تحقیق و تخریج: حمدی عبدالحمید السلفی، بیروت، ط الثانیه ، دار احیاء التراث العربی، 2241ق، ج91، ص321-421)
براساس این روایات و بسیاری از روایات دیگر حتی از نظر شافعی صحت و درستی نماز، به صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است؛ از این رو در اشعاری افزون بر فتوایی که از او نقل شده (المبسوط، سرخسی حنفی، ج1، ص92)، بر این نکته تأکید می کند و می سراید:
یا اهل بیت رسول الله حبکم
کفاکم من عظیم القدر انکم

من لایصل علیکم لاصلاه له
ای اهل بیت رسول الله! محبت شما از سوی خداوند در قرآن واجب شده است. در عظمت مقام شما همین بس که هرکس بر شما، صلوات نفرستد، نمازش باطل است. (التفسیر الکاشف، مغنیه، محمدجواد، قم، ط الاولی، مطبعه اسوه ، 4241ق، ج6، ص732 و نیز تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، ج71، ص124)
آثار و فواید صلوات
صلوات و درود بر آن پیامبر خدا(ص)، افزون بر این که نشانه ایمان و لازمه آن است، بلکه بر اساس آیات و روایات عامل برای جلب محبت آن حضرت و خشنودی وی و در نتیجه خشنودی و رضایت و محبت الهی است؛ چرا که هرکه می خواهد محبوب خداوند شود باید نخست محبوب پیامبر(ص) شود (آل عمران، آیه 13) و ابراز ارادت و عشق به آن حضرت(ص) بوسیله صلوات، راهی برای دست یابی به این مقصد و مقصود است.
براساس روایات آثار و فواید دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی فراوانی برای صلوات است. از جمله آن فواید می توان به این نمونه ها اشاره کرد:
1. بخشش گناهان: بخشش گناهان، یکی از آثار صلوات است. امام علی بن موسی(ع) می فرماید: کسی که توان چیزی را ندارد که با آن گناهانش را بپوشاند، باید فراوان بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد؛ زیرا صلوات، گناهان را نابود می کند. (وسایل الشیعه ، ج7، ص491) همچنین وقتی از امام صادق(ع) سؤال شد که ثواب صلوات چیست، فرمود: خارج شدن از گناه، سوگند به خدا چنان خواهد بود که گویا تازه از مادر متولد گردیده است. (وسایل الشیعه!، ج7، ص491، ابواب الذکر، باب 24، حدیث 3)
2. برآورده شدن حاجات: مرحوم کلینی به سند خود از معاویه بن عمار و از ابی عبدالله(ع) نقل می کند: کسی که صد مرتبه بگوید: «یا رب صل علی محمد و آل محمد» خداوند صد حاجت او را برآورده می سازد؛ سی حاجت وی را در دنیا و باقی آن را در آخرت. (اصول کافی، ج2، ص 164)
3. اجابت دعا: از مهم ترین آثار صلوات، به اجابت رسیدن دعاهاست. مرحوم کلینی در اصول کافی از هشام بن سالم و وی از ابی عبدالله(ع) حکایت می کند که فرمود: دعاها همواره پشت حجابها باقی می ماند، مگر اینکه بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده شود. (همان، ص064)
چه بسیارند انسانهایی که دعا می کنند، ولی دعای آنان در پیشگاه خداوند به اجابت نمی رسد. شاید یکی از علتهایش این باشد که دعاها را با صلوات بر محمد و آل محمد، نمی آرایند. ابن کثیر عالم اهل سنت، روایتی را که ابوداود آن را صحیح می داند چنین نقل می کند: روزی رسول خدا(ص) شنید (دید) که مردی در نمازش (پس از نمازش) دعا می کند ولی نه خدا را به عظمت یاد می کند و نه بر محمد صلوات می فرستد، به او و دیگران فرمود: هنگامی که یکی از شما می خواهد نماز به پا دارد، (بعد از نماز) نخست خداوند را به عظمت و ثنا یاد کند، سپس بر نبی او صلوات بفرستد، آن گاه هرچه می خواهد دعا نماید. (الدمشقی، اسماعیل بن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج 6، ص 482)
4- زینت مجلس: یکی دیگر از فواید صلوات این است که صلوات، زینت و آرایش مجالس است، سیوطی با سندی که به عایشه منتهی می گردد، می گوید: «زینوا مجالسکم بالصلاه علی النبی(ص)». (السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 904)
هم چنین از آثار دیگر صلوات می توان به موارد زیر اشاره کرد: صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را از بین می برد. (بحارالانوار، ج 19، ص 84)
- صلوات در نزد خداوند همانند تسبیح و تهلیل و تکبیر است. (همان)
- هیچ عملی در روز جمعه، افضل از صلوات نیست. (همان، ص 15)
- با ذکر صلوات، انسان از گناهانش بیرون می رود. (همان، ص 55)
- ذکر صلوات، افضل از آزادی بندگان است. (همان، ص 75)
- هیچ چیز از ذکر صلوات بر محمد و آل محمد برتر نیست. (همان)
- ذکر صلوات، سپری از آتش جهنم است.(همان، ص 85)
- خداوند در برابر ذکر صلوات برای فرستنده آن، هزار حسنه می نویسند. (همان)
- فرستنده صلوات، مورد شفاعت قرار خواهد گرفت. (همان، ص 36)
- خداوند برای فرستنده صلوات، صدحاجت برآورده می سازد که هفتاد حاجت از حاجت های دنیا و سی نیاز از نیازهای آخرت است. (همان ص 95)
- فرستند ه صلوات، از همنشینان پیامبر در عالی ترین درجات بهشت است. (همان)
- صلوات، از بین برنده نفاق و دورویی است. (همان)
- فرستادن صلوات، سبب ایجاد نور در قبر می شود. (همان، ص 07)
- صلوات، وسیله تقرب به خدا است. (تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 303)
- صلوات بر محمد و آل محمد در بین نماز ظهر و عصر، برابر با هفتاد رکعت نماز است. (سفینه البحار، ج 1، ص 94)
- با ذکر صلوات، فراموش شده ها به یاد می آید. (همان)
- کسی که پس از نماز صبح و بعداز نماز ظهر بر محمد و آل او صلوات بفرستد، از دنیا نمی رود، مگر اینکه امام زمان(عج) را ببیند. (همان)
- فرستادن صلوات، سبب توانگری و زدودن فقر از انسان و جامعه می شود. (مجله کوثر، ش 05، ص 731).
- فرستادن صلوات، سبب دفع و رفع تشنگی در روز قیامت می شود. (همان)
آثار بی توجهی به صلوات
بی توجهی به صلوات نیز آثار و پیامدهایی دارد که از آن جمله می توان به آه و حسرت در قیامت یاد کرد. ابوسعید الخدری به نقل از رسول الله(ص) می گوید: در مجلس هر گروهی که در آن صلوات بر من وجود نداشته باشد، بر اهل آن جز حسرت و آه نخواهد بود و آن گاه که وارد بهشت می شوند هیچ ثوابی برای خود نمی بینند. (همان، ص 804 و 904) در همین مضمون از امام صادق(ع) نقل شده که رسول خدا(ص) فرمود: «ما من قوم اجتمعوا فی مجلس فلم یذکروا اسم الله عزوجل و لم یصلوا علی بینهم الا کان ذلک المجلس حسره وبالا علیهم.» (وسایل الشیعه، ج 7، ص 152، ابواب الذکر، باب 3، حدیث 2)
یکی از نشانه های بخیل آن است که صلوات نفرستد. سیوطی از حسین بن علی(ع) می آورد که رسول خدا فرمود: بخیل کسی است که اسم من نزد او برده شود، ولی صلوات نفرستد. (الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 904) در منابع شیعی این روایت این گونه آمده است: «البخیل کل البخیل الذی اذا ذکرت عنده لم یصل علی». (وسایل الشیعه، ج 7، ص 620، ابواب الذکر، باب 24، حدیث 31)
صلوات ابتر و ناقص نیز آثاری دارد که از آن جمله ستم ورزی در حق اهل بیت(ع) است. ثقه الاسلام کلینی به اسناد خود از ابی عبدالله(ع) چنین نقل می کند: پدرم از مردی شنید که می گفت: «اللهم صل علی محمد» (بدون آل). حضرت(ع) به او فرمود: ای بنده خدا! صلوات را ناتمام و ناقص رها نکن، (لاتبترها)، برما ستم روا مدار، (حق ما را ضایع مساز)، بگو: «اللهم صل علی محمد و اهل بیته.» (اصول کافی، ج 2، ص 464، کتاب الدعا و الذکر، حدیث 12).

 

بر اساس دسنورات اسلام چگونه درآمدهای خود را مدیریت کنیم؟


پرسش:
یک فرد مسلمان براساس آموزه های دینی چگونه باید ثروت و درآمدهای خود را مدیریت و هزینه نماید تا خدای ناکرده دچار فقر و تنگدستی و یا اسراف و تبذیر نگردد؟
پاسخ:
براساس روایات یکی از کل کمالات انسان، تقدیر المعیشه یا عقل معاش است. عقل معاش در یک کلام یعنی مدیریت درآمدها و هزینه ها به گونه ای که انسان نه به فقر و تنگدستی گرفتار آید و نه به وادی اسراف و تبذیر کشیده شود. اینکه انسان درآمدهای خود را به چه مواردی باید تخصیص دهد، و میزان و کمیت آن چقدر باید باشد؟ از سؤال های اساسی مدیریت درآمد و ثروت است که اینک این موارد را به نحو اجمال بیان می کنیم.
1- نیازهای شخصی
آیات و روایات فراوانی تاکید دارند که انسان باید از لذت های حلال مادی استفاده کند و در شماری از روایات، با این تعبیر که «خداوند متعال، دوست دارد که بهره گیری از نعمتی را که به بنده اش داده ببیند، مردم را به استفاده از این لذت ها به اندازه نیاز تشویق می نماید، و نیز کسانی را که خود را از لذت های مشروع زندگی، محروم کرده اند، به شدت نکوهش می نمایند. البته تخصیص درآمدها به نیازهای شخصی، بایدها و نبایدهایی را دارد که باید به صورت مفصل در جای خود به آن پرداخته شود. اما به نحو اجمال می توان گفت که تخصیص درآمدها باید براساس اعتدال صورت گیرد و هرگونه افراط و تفریط و پیروی از هوای نفس در این رابطه جایز نیست.
2- گشاده دستی برای خانواده
دومین مورد تخصیص درآمد که در روایات اسلامی به آن توصیه شده، گشاده دستی در تامین نیازهای خانواده است. این موضوع، آن قدر اهمیت دارد که در روایتی از امام زین العابدین (ع) آمده است: ارضاکم عندالله اسبغکم علی عیاله. خشنودترین شما نزد خداوند، کسی است که خانواده خود را بیشتر در رفاه قرار بدهد. (تحف القعول، ص 279) همچنین در روایت دیگری امام رضا (ع) می فرماید: «صاحب النعمه یجب علیه التوسع علی عیاله. بر آنکه از نعمت برخوردار است، واجب است که برخانواده اش گشاده دستی کند.(بحار الانوار، ج 78، ص 335)
3- پس انداز
آینده نگری، ایجاب می کند که انسان همه درآمدهای خود را یکجا مصرف نکند، بلکه آینده خود را نیز در نظر بگیرد و برای تامین آرامش خاطر خود، در صورت امکان، بخشی از درآمدش را پس انداز کند. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «ان النفس اذا احرزت قوتها استقرت» آدمی هر گاه وسایل زندگی اش به قدر نیاز فراهم باشد، روانش آسایش می یابد. همچنین در موردی دیگر، آن حضرت، در پاسخ گروهی از صوفیان که زهد اسلامی را تحریف کرده بودند، به پس انداز سلمان برای زندگی سالیانه خود، به عنوان یک زاهد نمونه ای که الگوی مصرف اسلامی را رعایت می کرد، اشاره می فرماید: بدیهی است که آینده نگری و پس انداز در سطح کلان برای تامین نیازهای جامعه، از اهمیت دو چندانی برخوردار است و با آینده نگری فردی، قابل مقایسه نیست. نمونه قرآنی آن نیز، آینده نگری حضرت یوسف (ع) در ذخیره گندم برای تامین نیازهای آینده مردم است.

 

از خصو صیات حضرت آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه

دلاک زائر حضرت معصومه(س)
آن موقع حمام خانگی رایج نبود و اکثر مردم از حمام عمومی استفاده می‌کردند و دلاک‌ها هم معمولا ریش بلندی داشتند و سرشان را می‌تراشیدند؛ روزی مرحوم آیت الله مرعشی که وارد حمام عمومی می‌شوند و از قضا تعدادی مسافر اصفهانی مشغول شست‌وشوی خود در حمام بودند، فکر می‌کنند ایشان دلاک است. یکی با تحکم می گوید: دلاک چرا دیر کردی! ما عجله داریم. ایشان بدون این که چیزی بگوید، مشغول کیسه کشیدن آنها می‌شود. یکی از آنها می‌گوید، اوستا خوب بلد نیستی کیسه بکشی! در این حین دلاک اصلی وارد می‌شود و آقا را در این حال می‌بیند، از ایشان معذرت می‌خواهد آن اصفهانی نیز متوجه اشتباه خود می‌شود و از آیت الله مرعشی عذرخواهی می‌کند. آقا می فرمایند: زائر حضرت معصومه هستند، اشکال ندارد