ر وز ی که صد ام برای اما م حسین علیه السلام نذ ر کرد؟؟؟؟

تازه‌ترین افشاگری‌ها، حاکی از تزویر و توسل دروغین صدام به امام حسین (ع) است.
بر اساس این گزارش، 13 سال پس از جسارت صدام به بارگاه قدسی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و کشتار بسیاری از شیعیان و سادات و علمای حسینی، حسنی و علوی توسط این جنایتکار و در حالی که شمارش معکوس حمله به حکومتش به ثانیه‌های پایانی نزدیک می‌شد موسم عاشورای حسینی در زمستان سال 2003 فرا رسید.

ادامه مطلب ...

اسناد ولادت امیرمؤمنان علی(ع) در کعبه؛ به روایت اهل سنت

اسناد ولادت امیرمؤمنان علی(ع) در کعبه؛ به روایت اهل سنت


روایات مبنی بر ولادت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در 13 ر جب در کعبه (درکتب اهل سنت)


ولادت امیر مؤمنان علیه السلام در کعبه از دیدگاه شیعیان قطعی و متواتر است ، و این که کسی غیر از آن حضرت در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده نیز اجماعی است .


شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه در این باره می‌نویسد :

ولد بمکة فی البیت الحرام یوم الجمعة الثالث عشر من رجب سنة ثلاثین من عام الفیل ، ولم یولد قبله ولا بعده مولود فی بیت الله تعالى سواه إکراما من الله تعالى له بذلک وإجلالا لمحله فی التعظیم .

حضرت امیر المؤمنین علی بن ابى طالب علیه السّلام در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از سى سال از عام الفیل در خانه خدا در شهر مکه به دنیا آمد ، نه پیش از وى کسى در خانه خدا به دنیا آمده و نه بعد از آن حضرت. تولد امیر مؤمنان علیه السّلام در خانه خداوند فضیلت و شرافتى است که پروردگار بزرگ برای بزرگداشت مقام و منزلتش به آن حضرت اختصاص داده است .


الشیخ المفید ، أبی عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی (متوفای413هـ) ، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد ، ج 1 ، ص 5 ، تحقیق : مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث ، ناشر : دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت ، الطبعة : الثانیة ، 1414هـ - 1993 م

ولادت امام علی علیه السلام در کعبه از دیدگاه اهل سنت :

از دیدگاه علمای اهل سنت نیز ، ولادت آن حضرت قطعی است ؛ حتی برخی از آن‌ها ادعای تواتر نیز کرده‌اند که به نام چند تن از آن‌ها اشاره می‌کنیم :


1 . حاکم نیشابوری (405هـ) :

فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبة .

روایات متواترى وارد شده که فاطمه بنت اسد ، امیرمؤمنان على بن ابى طالب - کرم الله وجهه - را در داخل کعبه به دنیا آورده است .

النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم (متوفای405 هـ) ، المستدرک على الصحیحین ، ج 3 ، ص 550 ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1411هـ - 1990م .

ترجمه حاکم نیشابوری :

ذهبی در باره او می‌نویسد :

الحاکم الحافظ الکبیر امام المحدثین ... ناظر الدارقطنی فرضیه وهو ثقة واسع العلم بلغت تصانیفه قریبا من خمس مائة جزء .

حاکم ، حافظ بزرگ و پیشوای محدثان است . دار قطنی با او مناظره‌ای داشت که او را پسندید ، او مورد اعتماد و دارای علم بسیار است ، نوشته‌ها و آثار او نزدیک به پانصد جلد می‌شود .

الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، تذکرة الحفاظ ، ج 3 ، ص 1039 ـ 1040 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الأولى .

سیوطی می‌نویسد :

الحاکم الحافظ الکبیر إمام المحدثین أبو عبد الله محمد بن عبد الله محمد بن حمدویه بن نعیم الضبی الطهمانی النیسابوری ... وکان إمام عصره فی الحدیث العارف به حق معرفته صالحا ثقة .

حاکم ، حافظ بزرگ و پیشوای محدثان است ... او در زمان خود پیشوای علم حدیث و آن چنان که شایسته بود‌ ، با علم حدیث آشنائی داشت ، درستکار و قابل اعتماد بود .

السیوطی ، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ) ، طبقات الحفاظ ، ج 1 ، ص410 ـ 411 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1403هـ .

أبو اسحاق شیرازی ، حاکم را این گونه معرفی می‌کند :

هو أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن محمد النیسابوری المعروف بالحاکم صاحب المستدرک وتاریخ نیسابور وفضائل الشافعی وکان فقیها حافظا ثقة علیا لکنه یفضل علی بن أبی طالب على عثمان رضی الله عنهما انتهت إلیه ریاسة أهل الحدیث طلب العلم فی صغره ورحل إلى الحجاز والعراق مرتین وروی عن خلائق عظیمة قال الأسنوی ویزید على الفیء شیخ وتفقه علی أبی الولید النیسابوری وأبی علی بن أبی هریرة وأبی سهل الصعلوکی وانتفع به أئمة کثیرون منهم البیهقی قال عبد الغافر کان الحاکم إمام أهل الحدیث فی عصره وبیته بیت الصلاح والورع واختص بصحبته إمام وقته أبی بکر الصیغی وکان یراجع الحاکم فی الجرح والتعدیل .

محمد بن عبد الله ... نیشابوری مشهور به حاکم صاحب کتاب المستدرک ، تاریخ نیشابور و فضائل شافعی ، فقیه ، حافظ ، قابل اعتماد و بلند مرتبه بود ؛ وی علی بن أبی طالب را از عثمان برتر می‌دانست . ریاست اهل حدیث به او می‌رسد . تحصیل دانش را از کودکی آغاز و دو بار به حجاز و عراق مسافرت کرد . از افراد زیادی روایت نقل کرده است ... و بزرگان زیادی ؛ از جمله بیهقی از او کسب دانش کرده‌اند . عبد الغافر می‌گوید : حاکم پیشوای اهل حدیث در زمان خود بود و خانه او خانه درستکاری و پرهیزگاری بود ، أبو بکر صیغی که پیشوای زمان خود بود ، همواره در کنار حاکم بود و در جرح و تعدیل روات به او مراجعه می‌کرد .

الشیرازی ، إبراهیم بن علی بن یوسف أبو إسحاق (متوفای476هـ) ، طبقات الفقهاء ، ج 1 ، ص 222 ، تحقیق : خلیل المیس ، ناشر : دار القلم - بیروت .

ابن خلکان می‌نویسد :

الحاکم النیسابوری الحافظ المعروف بابن البیع إمام أهل الحدیث فی عصره والمؤلف فیه الکتب التی لم یسبق إلى مثلها کان عالما عارفا واسع العلم .

حاکم نیشابوری حافظ (کسی که بیش از صد هزار حدیث حفظ است) مشهور به ابن البیع ، پیشوای اهل حدیث در زمان خود بود و کتاب‌هایی در علم حدیث نوشت که کسی پیش از او همانندش را ننوشته بود ، او دانشمند ، عارف و دارای دانش بسیار بود .

إبن خلکان ، أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد بن أبی بکر (متوفای681هـ) ، وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان ، ج 4 ، ص 280 ، تحقیق : احسان عباس ، ناشر : دار الثقافة - لبنان .

أبو الفداء در تاریخش می‌نویسد :

وفیها توفی الحافظ محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نعیم الضبی الطهمانی، المعروف بالحاکم النیسابوری إِمام أهل الحدیث فی عصره ، والمؤلف فیه الکتب التی لم یسبق إِلى مثلها ، سافر فی طلب الحدیث، وبلغت عدة شیوخه نحو ألفین، وصنف عدة مصنفات ... .

در آن سال (455هـ) حافظ محمد بن عبد الله ... مشهور به حاکم نیشابوری از دنیا رفت ، او پیشوای اهل حدیث در زمان خود بود و کتاب‌هایی در علم حدیث نوشت که کسی همانند آن‌ها را پیش از او ننوشته بود ، برای یادگیری حدیث مسافرت می‌کرد ، اساتید او نزدیک به دو هزار نفر بودند ، کتاب‌های بسیاری نوشت ... .

أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی (متوفای732هـ) ، المختصر فی أخبار البشر ، ج 1 ، ص 247 .

با توجه به جایگاهی که حاکم نیشابوری در میان علمای اهل سنت دارد ، اگر غیر از سخن و اعتراف او به تواتر ولادت امیر مؤمنان علیه السلام ، هیچ دلیل دیگری وجود نداشت ، برای حق جویان کفایت می‌کرد، ولی بازهم جهت تاکید و تقویت موضوع سخنان و اعترافات دیگر علمای اهل سنت را نیز مطرح می‌کنیم .


2 . شاه ولی الله دهلوی (متوفای 1176هـ) :

وی در کتاب ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء در مناقب امیر مؤمنان علیه السلام می‌نویسد :

و از مناقب وی رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت .

دهلوی ، شاه ولى الله مشهور به محدث هند (متوفای 1180هـ) ، إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء ، ج 4 ، باب : اما مآثر امیرالمؤمنین وامام اشجعین اسد الله الغالب علی بن ابی طالب رضی الله عنه ، تصحیح و مراجعه: سید جمال الدین هروى .

ترجمه دهلوی :

عظیم آبادی در باره او و کتابش می‌نویسد :

وقد بسط الکلام فیما یتعلق بالخلافة الذی لا مزید علیه الشیخ الأجل المحدث ولی الله الدهلوی فی إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء وهو کتاب لم یؤلف مثله فی هذا الباب .

شیخ بزرگوار ، محدث ولی الله دهلوی در کتاب ازالة الخفاء عن خلافة‌ الخلفا به صورت گسترده سخن گفته است که بیش از آنچه او گفته نمی‌توان در این باره سخن گفت . این کتابی است که همانند آن در این باره نوشته نشده است .

العظیم آبادی ، محمد شمس الحق (متوفای1329هـ) ، عون المعبود شرح سنن أبی داود ، ج 12 ، ص 253 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الثانیة ، 1995م .

جمال الدین قاسمی همواره در هنگام نقل سخن دهلوی از او با عناوین «الإمام ، العارف ، الکبیر ، العلامه و ... » یاد می‌کند .

قال الإمام العارف الکبیر الشیخ أحمد المعروف بشاه ولی الله الدهلوی قدس الله سره فی کتابه «حجة الله البالغة»

قال الإمام العلامة ولی الله الدهلوی فی «الحجة البالغة» .

القاسمی ، محمد جمال الدین (متوفای1332هـ) ، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث ، ج 1 ، ص 239 و ج 1 ص 323 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1399هـ - 1979م .

الکوکب الدیار الهندیة الشاه ولی الله أحمد بن عبد الرحیم الدهلوی الهندی رحمة الله المولود سنة 1110 والمتوفى بدهلی سنة 1176 کان هذا الرجل من أفراد المتأخرین علما وعملا وشهرة أحیا الله به وبأولاده وأولاد بنته وتلامیذهم الحدیث والسنة بالهند بعد مواتهما وعلى کتبه وأسانیده المدار فی تلک الدیار .

ستاره درخشان سرزمین هند ، شاه ولی الله دهلوی هندی ، در سال 1110 متولد و در سال 1176 در دهلی از دنیا رفت . این مرد از علمای متأخر است که در علم و عمل و شهرت داشت ، خداوند به وسیله او ، فرزندان و نوادگان دختری و شاگردانش ، علم حدیث را در سرزمین هند احیاء کرد ، بر کتاب‌ها و اسناد او این دیار می‌چرخید .

الکتانی ، عبد الحی بن عبد الکبیر (متوفای1383هـ) ، فهرس الفهارس والأثبات ومعجم المعاجم والمسلسلات ، ج 1 ، ص 178 ، تحقیق : د. إحسان عباس ، ناشر : دار العربی الاسلامی - بیروت/ لبنان ، الطبعة : الثانیة ، 1402هـ1982م .


3 . سبط ابن جوزی(متوفای 654هـ) :

وروی أن فاطمة بنت أسد کانت تطوف بالبیت وهی حامل بعلی (ع) فضربها الطلق ففتح لها باب الکعبة فدخلت فوضتعه فیها .

روایت شده است که فاطمه بنت أسد ، در حالی که باردار بود ، خانه خدا را طواف می‌کرد ، درد زایمان او را فراگرفت ، در خانه کعبه به روی او باز شد ، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آ‌ورد .

سبط بن الجوزی الحنفی ، شمس الدین أبوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادی ، تذکرة الخواص ، ص 20 ، ناشر : مؤسسة أهل البیت ـ بیروت ، 1401هـ ـ 1981م .

ترجمه سبط بن جوزی :

شمس الدین ذهبی در باره او می‌گوید:

یوسف بن قُزْغْلی بن عبد الله . الإمام ، الواعظ ، المؤرخ شمس الدین ، أبو المظفر الترکی ، ثم البغدادی العونی الحنفی . سِبْط الإمام جمال الدین أبی الفرج ابن الجوزی ؛ نزیل دمشق . وُلِد سنة إحدى وثمانین وخمسمائة ... وکان إماما ، فقیها ، واعظا ، وحیدا فی الوعظ ، علاّمةً فی التاریخ والسیر ، وافر الحرمة ، محبباً إلى الناس ... ودرّس بالشبلیة مدة ، وبالمدرسة البدریة التی قبالة الشبلیة . وکان فاضلا عالما ، ظریفا ، منقطعا ، منکرا ، على أرباب الدول ما هم علیه من المنکرات ، متواضعا صاحب قبول تام .

یوسف بن قُزعلی حنفی ، پیشوا ، فقیه ،تاریخ دان و در سخنوری یگانه بود‌ ، در دانش تاریخ و سرگذشتها‌ علامه و در نزد مردم بسیار قابل احترام و محبوب بود . مدتی در شبلیه و مدرسه بدریه تدریس می‌کرد ، او فاضل ، دانشمند و نکته سنج بود و با دولتمردانی که کارهای ناپسندی می‌کردند مخالفت می‌کرد متواضع و فروتن بود و همگان او را قبول داشتند .

الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز ، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ، ج 48 ، ص 183، تحقیق : د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ - 1987م .

أبو محمد یافعی (متوفای768هـ) در باره او می‌نویسد :

العلامة الواعظ المورخ شمس الدین أبو المظفر یوسف الترکی ثم البغدادی المعروف بابن الحوزی سبط الشیخ جمال الدین أبی الفرج ابن الجوزی أسمعه جده منه ومن جماعة وقدم دمشق سنة بضع وست مائة فوعظ بها وحصل له القبول العظیم للطف شمائله وعذوبة وعظه .

سخنور بود ودانش فراوان داشت و آگاه به سر گذشتها بود، در شهر دمشق مردم را موعظه می کرد و چون چهره و سخنش جذاب بود ، مورد قبول و پذیرش عموم قرار گرفت ... .

الیافعی ، أبو محمد عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان ، مرآة الجنان وعبرة الیقظان ، ج 4 ، ص 136 ، ناشر : دار الکتاب الإسلامی - القاهرة - 1413هـ - 1993م .

قطب الدین الیونینی (متوفای726هـ) در باره او می‌نویسد :

وکان أوحد زمانه فی الوعظ حسن الإیراد ترق لرؤیته القلوب وتذرف لسماع کلامه العیون وتفرد بهذا الفن وحصل له فیه القبول التام وفاق فیه من عاصره وکثیراً ممن تقدمه حتى أنه کان یتکلم فی المجلس الکلمات الیسیرة المعدودة أو ینشد البیت الواحد من الشعر فیحصل لأهل المجلس من الخشوع والاضطراب والبکاء ما لا مزید علیه فیقتصر على ذلک القدر الیسیر وینزل فکانت مجالسه نزهة القلوب و الأبصار یحضرها الصلحاء والعلماء والملوک والأمراء والوزراء وغیرهم ولا یخلو المجلس من جماعة یتوبون ویرجعون إلى الله تعالى .

در وعظ و سخنرانی در زمان خودش منحصر به فرد بود ، با دیدنش رقت قلب برای بیننده ایجاد می‌شد و با شنیدن سخنش اشک‌ها جاری می شد ، مورد قبول عموم بود ، گاهی در مجلسی کلماتی اندک و یا شعری می خواند همه حاضران را به گریه می انداخت . در مجلس وی همواره دانشمندان و امیران و وزیران و غیر آنان حضور می یافتند ، و هیچگاه نمی شد که بدون توبه کسی از مجلسش خارج شود .

الیونینی ، قطب الدین أبو الفتح موسى بن محمد ، ذیل مرآة الزمان ، ج 1 ، ص 15 .

العکری الحنبلی (متوفای1089هـ) در باره او می‌نویسد :

سبط ابن الجوزی العلامة الواعظ المؤرخ شمس الدین أبو المظفر یوسف بن فرغلی الترکی ثم البغدادی الهبیری الحنفی سبط الشیخ أبی الفرج بن الجوزی أسمعه جده منه ومن ابن کلیب وجماعة وقدم دمشق سنة بضع وستمائة فوعظ بها وحصل له القبول العظیم للطف شمائله وعذوبة وعظه ... ولو لم یکن له إلا کتابه مرآة الزمان لکفاه شرفا .

العکری الحنبلی ، عبد الحی بن أحمد بن محمد ، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب ، ج 5 ، ص 266 ، تحقیق : عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط ، ناشر : دار بن کثیر - دمشق ، الطبعة الأولی ، 1406هـ .


4 . مسعودی (متوفای346هـ) :

علی بن الحسین مسعودی ، مورخ و ادیب مشهور شافعی مذهب در باره ولادت امیر مؤمنان علیه السلام در خانه کعبه می‌فرماید :

وکان مولده فی الکَعبة .

محل تولد علی علیه السلام ، خانه کعبه است .

المسعودی ، أبو الحسن على بن الحسین بن على (متوفای346هـ) ، مروج الذهب ، ج 1 ، ص 313 .

ترجمه مسعودی :

یاقوت حموی او را از ادبا و از نوادگان عبد الله بن مسعود ، صحابی مشهور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می‌داند :

علی بن الحسین بن علی المسعودی المؤرخ أبو الحسن من ولد عبد الله بن مسعود صاحب النبی صلى الله علیه .

الحموی ، أبو عبد الله یاقوت بن عبد الله الرومی (متوفای626هـ) ، معجم الأدباء أو إرشاد الأریب إلى معرفة الأدیب ، ج 4 ، ص 48 ، رقم : 567 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1411 هـ - 1991م .

تاج الدین سبکی نام مسعودی را در زمره علمای شافعی آورده و او را مورخ ، صاحب فتوا و علامه می‌داند :

على بن الحسین بن على المسعودى صاحب التواریخ کتاب مروج الذهب فى أخبار الدنیا وکتاب ذخائر العلوم وکتاب الاستذکار لما مر من الأعصار وکتاب التاریخ فى أخبار الأمم وکتاب أخبار الخوارج وکتاب المقالات فى أصول الدیانات وکتاب الرسائل وغیر ذلک . قیل إنه من ذریة عبد الله بن مسعود رضى الله عنه أصله من بغداد وأقام بها زمانا وبمصر أکثر وکان أخباریا مفتیا علامة صاحب ملح وغرائب .

علی بن الحسین المسعودی ، صاحب کتاب‌های تاریخی مروج الذهب ... و دیگر کتاب‌ها است . گفته شده که او از فرزندان عبد الله بن مسعود بوده است ، اصالتاً‌ اهل بغداد و زمانی در آن جا و بیشتر در مصر ساکن بوده ، او اخباری ، دارای فتوا ، دانشمند و ... بود .

السبکی ، تاج الدین بن علی بن عبد الکافی (متوفای771هـ) ، طبقات الشافعیة الکبرى ، ج 3 ، ص 456 ، تحقیق : د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو ، ناشر : هجر للطباعة والنشر والتوزیع - 1413هـ ، الطبعة : الثانیة .

و علیمی حنبلی در باره او می‌نویسد :

علی بن الحسین بن علی أبو الحسن المسعودی من أعلام التاریخ ومن مشاهیر الرحالین ومن الباحثین المقدرین من أهل بغداد أقام بمصر وتوفی فیها عام 346 ه له مؤلفات عدیدة منها مروج الذهب وأخبار الزمان وغیر ذلک من المؤلفات القیمة .

علی بن الحسین المسعودی ، از بزرگان تاریخ و از مشهورترین کسانی است که برای جمع آوری حدیث مسافرت می‌کرد ... کتاب‌های متعددی نوشت که از جمله آن‌ها مروج الذهب و اخبار الزمان و کتاب‌های با ارزش دیگری است .

العلیمی ، مجیر الدین الحنبلی (متوفای927هـ ) ، الأنس الجلیل بتاریخ القدس والخلیل ، ج 1 ، ص 11 ، تحقیق : عدنان یونس عبد المجید نباتة ، ناشر : مکتبة دندیس - عمان - 1420هـ- 1999م .

عکری حنبلی در باره مسعودی می نویسد:

وفیها المسعودی المؤرخ صاحب مروج الذهب وهو أبو الحسن علی بن أبی الحسن رحل وطوف فی البلاد وحقق من التاریخ مالم یحققه غیره وصنف فی أصول الدین وغیرها من الفنون .

در آن سال (345هـ) مسعودی مورخ ، صاحب کتاب مروج الذهب ازدنیا رفت . او أبو الحسن علی بن أبی الحس بود ، به شهرهای گوناگون مسافرت می‌کرد ، آن قدر که او در تاریخ تحقیق کرده دیگران تحقیق نکرده‌‌اند ، در اصول دین و دیگر علوم کتاب نوشته‌ است .

العکری الحنبلی ، عبد الحی بن أحمد بن محمد (متوفای1089هـ) ، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب ، ج 2 ، ص 371 ، تحقیق : عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط ، ناشر : دار بن کثیر - دمشق ، الطبعة : الأولی ، 1406هـ .


5. گنجی شافعی (متوفای 658هـ) :

گنجی شافعی در کفایة‌ الطالب می نویسد :

«ولد أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب بمکة فی بیت الله الحرام لیلة الجمعة لثلاث عشرة لیلة خلت من رجب سنة ثلاثین من عام الفیل ولم یولد قبله ولا بعده مولود فی بیت الله الحرام سواه إکراما له بذلک ، وإجلالا لمحله فی التعظیم .

امیر مؤمنان علیه السلام شب جمعه سیزده رجب ، سال سیم بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد . کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این از فضائل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است .

الگنجی الشافعی ، أبی عبد الله محمد بن یوسف بن محمد القرشی ، کفایة‌ الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب ، ص407 ، الباب السابع فی مولده علیه السلام ، ناشر : دار أحیاء تراث اهل البیت (ع) ، طهران ، الطبعة‌ الثالثة ، 1404هـ ، 1362 ش .

ترجمه گنجی شافعی :

ابن خلکان در ترجمه او می‌نویسد :

الفخر الکنجی محمد بن یوسف بن محمد بن الفخر الکنجی نزیل دمشق عنی بالحدیث وسمع ورحل وحصل کان إماما محدثا .

محمد بن یوسف گنجی ... ساکن دمشق بود ، به علم حدیث اعتنا می‌کرد ، برای یادگیری آن از دیگران می‌شنید ، وبرای دانش بیشتر مسافرت می‌کرد ، او پیشوا و محدث بود .

الصفدی ، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای764هـ) ، الوافی بالوفیات ، ج 5 ، ص 148 ، تحقیق : أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى ، ناشر : دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م .

یونینی نیز او را این گونه معرفی می‌کند :

الفخر محمد بن یوسف الکنجی کان رجلاً فاضلاً أدیباً وله نظم حسن .

محمد بن یوسف گنجی ، مردی دانشمند و ادیب بود و شعرهای زیبایی می‌سرود .

الیونینی ، قطب الدین أبو الفتح موسى بن محمد (متوفای726 هـ) ، ذیل مرآة الزمان ، ج 1 ، ص 148 .

حاجی خلیفه ، او را «الشیخ الحافظ» معرفی می‌کند :

کفایة الطالب فی مناقب على بن أبى طالب للشیخ الحافظ أبى عبد الله محمد بن یوسف بن محمد الکنجى الشافعی .

کفایة الطالب در مناقب علی بن أبی طالب ، نوشته شیخ و حافظ (کسی که بیش از صد هزار حدیث حفظ است) أبو عبد الله محمد بن یوسف گنجی شافعی است .

حاجی خلیفه ، مصطفى بن عبدالله القسطنطینی الرومی الحنفی (متوفای1067هـ) ، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون ، ج 2 ، ص 1497 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت – 1413هـ - 1992م .


6 . ابن صباغ المالکی (855 هـ) :

ابن صباغ مالکی در الفصول المهمة می‌نویسد :

ولد علی ( علیه السلام ) بمکة المشرفة بداخل البیت الحرام فی یوم الجمعة الثالث عشر من شهر الله الأصم رجب الفرد سنة ثلاثین من عام الفیل قبل الهجرة بثلاث وعشرین سنة ، وقیل بخمس وعشرین ، وقبل المبعث باثنی عشرة سنة ، وقیل بعشر سنین . ولم یولد فی البیت الحرام قبله أحد سواه ، وهی فضیلة خصه الله تعالى بها إجلالا له وإعلاء لمرتبته وإظهارا لتکرمته .

على علیه السلام در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام ( کعبه ) در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنى ماه رجب سال سى ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد ... پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد ، و این فضیلتى است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است .

ابن الصباغ ، علی بن محمد بن أحمد المالکی المکی (متوفای855 هـ) الفصول المهمة فی معرفة الأئمة ، ج 1 ، ص 171 ، تحقیق : سامی الغریری ، ناشر : دار الحدیث للطباعة والنشر ـ قم ، الطبعة : الأولى ، 1422هـ

ترجمه ابن صباغ :

علامه قندوزی در ینابیع المودة ، در مقدمه و پیش از نقل سخنی از وی او را این چنین می‌ستاید :

وقال الشیخ المحدث الفقیه نور الدین علی بن محمد المالکی فی کتابه : الفصول المهمة ... .

القندوزی الحنفی ، الشیخ سلیمان بن إبراهیم (متوفای1294هـ) ، ینابیع المودة لذوی القربى ، ج 3 ص 348 ، تحقیق سید علی جمال أشرف الحسینی ، ناشر : دار الأسوة للطباعة والنشر ، الطبعة : الأولى ، 1416هـ .

سخاوی که از شاگردان او است ، از استادش با این تعابیر یاد می‌کند :

علی بن محمد بن أحمد بن عبد الله نور الدین الأسفاقسی الغزی الأصل المکی المالکی ویعرف بابن الصباغ . ولد من ذ الحجة سنة أربع وأربعین وثمانین وسبعمائة ونشأ بها فحفظ القرآن والرسالة فی الفقه ابن مالک وعرضهما على الشریف الرحمن الفاسی وعبد الوهاب بن العفیف الیافعی والجمال ابن ظهیر وقربیه أبی السعود النووی وعلی بن محمد بن أبی بکر الشیبی ومحمد ابن سلیمان بن أبی بکر البکری ، وأجاز له وأخذ فی الفقه عن أولهم والنحو عن الجلال عبد الواحد المرشدی وسمع على الزین المراغی سداسیات الرازی وکتب بخط الحسن وباشر الشهادة مع إشراف على نفسه لکنه کان ساکنا مع القول بأنه تاب وله مؤلفات منها الفصول المهمة لمعرفة الأئمة وهم اثنا عشر والعبر فیمن شفه النظر ، أجاز لی . ومات فی ذی القعدة وخمسین ودفن بالمعلاة سامحه الله وإیانا .

علی بن محمد بن احمد ... اصالتاً اهل غزه ، مالکی مذهب و مشهور به ابن صباغ بود . در مکه رشد کرد و بزرگ شد ، قرآن را حافظ بود و رساله ای در فقه ابن مالک نوشت را بر شریف الرحمن فاسی و ... عرضه کرد ...

کتاب‌های زیادی ؛ از جمله الفصول المهمة لمعرفة‌ الأئمه را نوشته است .

السخاوی ، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفای902هـ) ، الضوء اللامع لأهل القرن التاسع ، ج 5 ، ص 283 ، ناشر : منشورات دار مکتبة الحیاة – بیروت .

اسماعیل باشا در باره او می‌نویسد :

ابن الصباغ : علی بن محمد بن أحمد الصباغ نور الدین المکی المالکی السفاقسی الأصل المتوفى سنة 855 خمسین وخمسمائة له العبر فیمن سفه النظر . الفصول المهمة فی معرفة الأئمة وفضلهم ومعرفة أولادهم ونسلهم .

ابن صباغ ، علی بن محمد ... مالکی مذهب و اصالتا اهل سفاقس بود ،‌ در سال 855 از دنیا رفت و کتاب‌های «العبر فیمن سفه النظر» و «الفصول المهمه فی معرفة الأئمه» از نوشته‌های او است .

البغدادی ، إسماعیل باشا (متوفای1339هـ) ، هدیة العارفین أسماء المؤلفین وآثار المصنفین ، ج 5 ، ص 732 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت – 1413هـ - 1992م .


7 . حلبی (متوفای1044هـ) :

علی بن برهان الدین حلبی ، صاحب کتاب مشهور سیره حلبی ،‌ بعد از سخنی طولانی در باره علی علیه السلام ، به ولادت آن حضرت در داخل خانه کعبه استدلال می‌کند :

لأنه ولد فی الکعبة وعمره (یعنی النبی) (ص) ثلاثون سنة .

زیرا آن حضرت در داخل خانه کعبه متولد شد و عمر رسول خدا در آن روز سی سال بود .

الحلبی ، علی بن برهان الدین (متوفای1044هـ) ، السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون ، ج 1 ، ص 226 ، ناشر : دار المعرفة - بیروت – 1400هـ .

آنچه ملاحظه نمودید اندکی است از اعترافات و سخنان ارباب حدیث و دانش بود ، و برای اطلاع بیشتر در این باره به کتاب شریف الغدیر ، ج 6 و شرح احقاق الحق ، ج17 مراجعه فرمایید .


آیا حکیم بن حزام در خانه کعبه متولد شده است ؟

طبق اعتقاد شیعه و نیز برخی از علمای اهل سنت ؛ همانند ابن صباغ مالکی و گنجی شافعی ، هیچ کس غیر از امیر مؤمنان علیه السلام در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این فضیلت بزرگ از امتیازات ویژه آن حضرت است ؛ اما متأسفانه تحریف گران تاریخ و دشمنان امیر مؤمنان علیه السلام این ویژگی را نیز همانند دیگر فضائل آن حضرت یا از اساس منکر شده‌ و یا کسان دیگری را در آن شریک و سهیم کرده‌اند .

شاید بتوان ادعا کرد که کمتر فضیلتی از فضائل اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله مانده است که از دستبرد این تحریف‌گران به دور مانده باشد و آن‌ها به نحوی آن را زیر سؤال نبرده باشند . یکی از این موارد ولادت آن حضرت در خانه کعبه است که ادعا شده است غیر از امیر مؤمنان علیه السلام ، حکیم بن حزام نیز در خانه کعبه متولد شده است .

نخستین کسی که این مطلب را نقل کرده ، زبیر بن بکار متوفای 256هـ است و قبل از او در هیچ کتابی از کتاب‌های اهل سنت نقل نشده و بعد از او نیز هر کس نقل کرده ، از زبیر بن بکار است .

وی در جمهرة نسب قریش می‌نویسد :

حدثنا الزبیر قال وحدثنی مصعب بن عثمان قال : دخلت أم حکیم ابن حزام الکعبة مع نسوة من قریش ، وهی حامل بحکیم بن حزام ، فضربها المخاض فی الکعبة ، فأتیت بنطح حیث أعجلها الولاد ، فولدت حکیم بن حزام فی الکعبة على النطح .

مادر حکیم بن حزام به همراه زنانی از قریش وارد کعبه شدند ، او که باردار بود ناگهان درد زایمان او را فراگرفت و فرزندش را به دنیا آورد.

الزبیر بن بکار بن عبد الله (متوفاى256هـ) جمهرة نسب قریش وأخبارها ، ج 1 ، ص 77 ،

زبیر بن بکار این روایت را از مصعب بن عثمان بن مصعب بن عروة بن الزبیر بن العوام نقل می‌کند که مبتلا به چند اشکال است :

اولاً : مصعب بن عثمان مجهول است و در هیچ یک از کتاب‌های رجالی نامی از او برده نشده است ؛

ثانیاً : روایت مرسل است ؛ چرا که مصعب بن عثمان ، ده‌ها سال بعد از این قضیه به دنیا آمده است ، چگونه می‌تواند از این قضیه خبر دهد ؟

ثالثاً : این روایت از ساخته‌های خاندان زبیر و به ویژه زبیر بن بکار است که به خاطر دشمنی با خاندان اهل بیت علیهم السلام افسانه‌های بسیاری ساخته‌‌اند که از جمله آن‌ها همین قضیه است . این مطلب را نیز به خاطر زیر سؤال بردن فضائل اختصاصی امیر مؤمنان علیه السلام جعل کرده‌اند .

از طرف دیگر حکیم بن حزام با خاندان زبیر پسر عمو هستند ؛ چرا که حکیم بن حزام بن خویلد بن أسد بن عبد العزی و خاندان زبیر نیز به اسد بن عبد العزی می‌رسند . این احتمال وجود دارد که خاندان زبیر به خاطر دوستی عمو زاده خود ، این مطلب را جعل کرده باشند .


منبع: سایت ولیعصر(عج)

معجزه ای دیگر از امام علی (ع) : خطبه ی بدون نقطه

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام خطبه اى ((بدون نقطه )) را نقل کرد که بیش از پیش توجّه بلغاى عرب و ادباى نامى اسلامى را به خود جلب کرد.
ابن شهر آشوب در مناقب و کلینى و ابن بابویه باسناد خود از حضرت رضا علیه السلام روایت مى کنند که اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم اطراف امام على علیه السلام را گرفته بودند و از هر دَرى سخنى مى راندند امیرالمؤ منین على علیه السلام برپاخاست و به صورت ناگهانى خطبه بى نقطه زیر را ایراد کرد.
از خطبه بى نقطه یکى کوتاه است مانند:


خطبه بدون نقطه


اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْمَلِکِ الْمَحْمودِ الْمالِکِ الْوَدودِ، مُصَوِّرِ کُلِّ مَوْلودٍ وَ مَآلِ کُلِّ مَطْرودٍ.

ساطِحِ الْمِهادِ وَ مُوَطِّدِ الْاَطْوادِ وَ مُرْسِلِ الْاَمْطارِ وَ مُسَهِّلِ الْاَوْطارِ، عالِمِ الْاَسْرارِ وَ مُدْرِکِها وَ مُدَمِّرِ الاَمْلاکِ وَ مُهْلِکِها وَ مُکَوِّرِ الدُّهورِ وَ مُکَرِّرِها وَ مُورِدِ الْاُمورِ وَ مُصْدِرِها، عَمَّ سَماحُهُ وَ کَمُلَ رُکامُهُ وَ هَمَلَ وَ طاوَعَ السُّؤالَ وَ الْاَمَلَ وَ اَوْسَعَ الرَّمَلَ وَ اَرْمَلَ.

اَحمَدُهُ حَمْداً مَمْدوداً مَداهُ وَ اُوَحِّدُهُ کَما وَحَّدَ الاَوّاهُ، وَ هُوَ اللهُ لا اِلهَ لِلاُمَمِ سِواهُ وَ لا صادِعَ لِما عَدَّلَهُ وَ سَوّاهُ.

اَرْسَلَ مُحَمَّداً عَلَماً لِلْاِسْلامِ وَ اِماماً لِلْحُکّامِ، مُسَدِّداً لِلرَّعاعِ وَ مُعَطِّلَ اَحْکامِ وَدٍّ وَ سُواعٍ، اَعْلَمَ وَ عَلَّمَ وَ حَکَمَ وَ اَحْکَمَ وَ اَصَّلَ الْاُصولَ وَ مَهَّدَ وَ اَکَّدَ الوُعودَ وَ اَوْعَدَ، اَوْصَلَ اللهَ لَهَ الاِکْرامَ وَ اَوْدَعَ روحَهَ السَّلامَ وَ رَحِمَ آلَهُ وَ اَهْلَهُ الْکِرامَ، مالَمَعَ رِئآلٌ وَ مَلَعَ رالٌ وَ طَلَعَ هِلالَ وَ سُمِعَ اِهْلالٌ.

اِعْمَلوا -رَعاکُمُ اللهُ- اَصْلَحَ الْاَعْمالِ وَ اسْلُکوا مَسالِکَ الْحَلالِ وَ اطرَحوا الْحَرامَ وَ دَعوهُ وَ اسمَعوا اَمرَ اللهِ وَ عوهُ وَ صِلوا الْاَرْحامَ وَ راعوها وَ عاصوا الْاَهْواءَ وَ اَردَعوها وَ صاهِروا اَهْلَ الصَّلاحِ وَ الْوَرَعِ وَ صارِموا رَهْطَ اللَّهْوِ وَ الطَّمَعِ وَ مُصاهِرُکُمْ اَطْهَرُ الْاَحْرارِ مولِداً وَ اَسْراهُمْ سؤدُداً وَ اَحْلاهُمْ مَورِداً وَ ها؛ هُوَ اَمَّکُمْ وَ حَلَّ حَرَمَکُمْ مُملِکاً عَروسَکُم المُکَرَّمَةَ وَ ماهَرَ لَها کَما مَهَرَ رَسولُ اللهِ اُمَّ سَلَمَةَ وَ هُوَ اَکْرَمُ صِهْرٍ اَوْدَعَ الْاَوْلادَ وَ مَلَکَ ما اَرادَ وَ ما سَها مُمَلِّکُهُ وَ لا وَهِمَ وَ لا وُکِسَ مُلاحِمُهُ وَ لا وُصِمَ. اَسْئَلُ اللهَ لَکُم اِحمادَ وِصالِهِ وَ دَوامَ اِسْعادِهِ وَ اَلْهَمَ کُلّاً اِصْلاحَ حالِهِ وَ الْاِعْدادَ لِمَآلِهِ وَ مَعادِهِ، وَ لَهُ الْحَمْدُ السَّرْمَدُ وَ الْمَدْحُ لِرَسولِهِ اَحْمَدَ.


ترجمه خطبه


سپاس از آن خداوندی است که پادشاهی ستوده و مالکی پر مهر، صورت گر هر مولود و پناهگاه هر مطرودی است. گستراننده بستر زمین و استوار کننده کوهها و فروفرستنده بارانها و آسان کننده نیازها (و آرزوها) است.

دانا و آگاه به همه رازها و درهم کوبنده پادشاهان و نابودکننده آنهاست. در هم پیچنده (:و پایان بخش) روزگاران و برگرداننده آنهاست. اوست که هر چیز را وارد دَور می نماید و از دور خارجش می گرداند. عطایش همه چیز را فراگرفته و ابرِ سخایش کمال یافته و فروباریده و خواسته ها و آرزو(های بندگان) را برآورده است. و (به حکمتش) ریگزارها را گسترد و به ریگ آراست.

ستایش می کنم او را، ستایشی که امتدادش بلند (:و بی انتها) است؛ و یگانه اش می شمارم بدان گونه که (پیامبرِ) پر تضرّع و ابتهال یگانه اش می شمرد. و اوست خداوندی که امّتها را خدائی جز او نیست. آنچه که او استوار و مرتّب نمود کسی نیست که درهم ریزد.

محمّد را – به عنوان نشانه هدایت اسلام و پیشوای زمام داران (:و پیشوایان)، و اصلاح گر توده ها و تعطیل کننده احکام (:و رسوم بتهایی چون) وَدّ و سُواع – فرستاد. او (نیز تعالیم رسالت را) ابلاغ نمود و تعلیم فرمود (هر حکمی که لازم به بیان بود بدان) حکم نمود و (مبانی را) محکم ساخت؛ و اصول اساسی را پایه گذارد و زمینها(ی عملی اش را) مهیّا ساخت، و بر وعده ها(ی بشارت) تأکید ورزید و انذار و بیم داد.

خداوند اِکرام (خویش) را برای او پیوسته سازد و سلام (:و درود) را ملازم روانش گرداند، و آل و اهل بیت بزرگوارش را رحمت عطا کند، تا وقتی که کواکب می درخشد و بچه شتر مرغ می دود و ماه طلوع می کند و بانگی به گوش می رسد.

خداوند حفظتان کند. شایسته ترین اعمال را انجام دهید، و به مسیرهای حلال روید، و حرام را کنار افکنید و ترک گویید، به فرمان خدا گوش فرا دهید آن را به خاطر بسپارید و پیوند با خویشان را محکم نمایید، و مراعاتشان نمایید، و با هوسها مخالفت ورزید، و آنها را از خود دور کنید.

با اهل درستی و تقوا وصلت نمایید و از اهل لهو و آز ببُرید. این کسی که در پی وصلت با شماست از پاکزاده ترین آزادگان و شریفترین آنان، و شیرین (:و محبوبترین) آنان در (تبار و) خواست گاه.

آگاه باشید؛ که او اینک آهنگ شما را نموده، به حریم شما وارد گشته تا عروس گرامی (از تبار) شما را بگیرد و مهریّه اش را همان مهری قرار می دهد که رسول خدا، برای (همسرش) امّ سلمه قرار داده است، با اینکه این بزرگوار یهترین دامادی بود که فرزندانی را به ودیعه نهاد و آنچه را که خواست بدست آورد (و کسی از وصلتش امتناع نمی کرد). و هر که به او همسر داد، دچار سهو و اشتباه نشد و بر آن که با او پیوند نمود خرده ای گرفته نشد و خسارتی ندید.

از خداوند برایتان مسئلت می کنم که پیوندتان را ستوده گرداند و امدادش را به شما مداوم کند و به هر یک را آن چه مایه صلاح کار و آمادگی برای سرانجام و معادِ اوست الهام نماید.

و ستایش همیشگی مخصوص آن ذات (یکتا)ست و مدح و ثنا از آنِ رسول او احمد.



و دیگرى طولانى است مانند:

«الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.

الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.

سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.

الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.

عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.

وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.

أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.

صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.

أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.

اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.

هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.

اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.

عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم.

وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.
.» (1)


(لازم به تذکر است نقطه‏هایى که بر روى‏هاى گرد«ة‏»مى‏آید،چون در حال‏«وقف‏»خوانده نمى‏شود،لذا حرف نقطه‏دار محسوب نمى‏گردد.)

این خطبه نیز از مراتب علمى و فکرى مولاى متقیان حکایت دارد،که بدون تامل،پس از صحبت اصحاب به ایراد آن پرداخته،و در مورد توحید و نبوت و صفات الهى،و سنت و سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏باشد،و جامعه اسلامى را به تبعیت از آن حضرت و خود سازى دعوت مى‏فرمایند.


ترجمه خطبه بى نقطه

((حمد و ستایش پروردگار پسندیده و داور محبوب مالک هر مولود و راهنماى هر گم شده ستایش هموار کننده صحراها و آرام دهنده کوه ها و روان کننده آب و بارانها و آسان کننده ، مشکلات و مرادها.
ستایش کسى را که عالم اسرار غیب است کلى و مرور دهنده روزگار و دانش تجدید کننده امور به شب و روز و دارنده زمان و مصادر آن . کسى که سفره عامش همیشه گسترده است و خوان نعمت و کمالش همواره پهن و آماده است
آن کسى که به سائل و غیر سائل ببخشد و مرادها بر آورد، آنکس که صحراها را وسعت داد و سنگریزه ها را فرش ‍زمین ساخت - ستایش پروردگارى را که بى نظیر و واحد است و پیغمبرش نیز فرمود خدائى نیست جز او و او پروردگارى است که براى همه امّت ها و ملّت ها یکسان است . آن که پیامبران را فرستاد تا آنکه سلسله نبوّت به محمد صلى الله علیه و آله و سلم رسید او را شاخص اسلام قرار داد و پیشواى دین و یاور احکام تا در راه صلاح بشر بکوشد و استوار و پایدار بماند
آن پیغمبر بود که مرا معرفى کرد و به علم و حکم و قضاوت او بود که مى دانست و اعلام کرد و قضاوت نمود و محکم ساخت و اساس دین را پایدار نمود و تاءکید کرد در وفاى به عهد -
شما را وعده سرورى داد و گرامى بدین داشت و اسلام را در میان شما به امانت گذاشت -
درود و رحمت بر او و اهل بیت و عترت او باد تا ما دامى که خورشید نور دارد و ماه تابش مى کند، تا باد مى وزد و آب روان است .
رحمت به روح پاک محمّد صلى الله علیه و آله و سلم و دودمانش
اى مردم خداوند شما را رعایت فرمود و اعمال صالح شما را قبول کرد و به شما وعده اجر فراوان داد، اینک به راه و روش حلال بروید و حرام را واگذارید، امر خدا را بشنوید، و عمل کنید، و صله رحم نمائید، و بدانید که اعمال شما عکس العملى دارد. تقوى پیشه کنید و از لهو ولعب و حرص و آز و طمع بهراسید.
همه با هم به عمل صالح روى بیاورید و پاک سرشت و بى آزار باشید.
شما با هم آنچنان باشید که گویا همه داماد یکدیگرید و در خانه هم عروسى دارید و رشته الفت شما پیوسته است
شما دخترها را بکابین و مهر رسولخدا و ام سلمه مهر بندید (500 درهم ) که بهترین اولاد را آورید.
من از خداوند مسئلت مى کنم که همه را کردار پسندیده دهد و اصلاح فرماید و مال شما را زیاد کند و اعمال شما را براى آخرت ذخیره فرماید، ستایش مى کنم پروردگار مقتدر را و مدح بى حد بر رسول گرامى اسلام که دین او جاودانه باد)).




پی نوشت :
========
نهج السعادة فى مستدرک نهج البلاغه ج 1 ص 100 تا 103 خ 21،بحار الانوار ج 9 ط قدیم به نقل از سفینة البحار ج 1 ص 397،تاریخ عماد زاده ج امیر المؤمنین ص 438


معماهای دعا

معماهای دعا


1. کتاب شریف مفاتیح‌الجنان توسط چه کسی و در چه سالی جمع‌آوری شده‌است؟
مفاتیح‌الجنان توسط خاتم ‌المحدثین حاج شیخ عباس قمی(ره) در سال 1344 هـ.ق جمع‌آوری شده است.
2. نام 5 کتاب دعای معتبر شیعی چیست؟
کتب دعا که توسط علمای شیعه جمع‌آوری شده زیاد است که از جمله عبارتند از: مفاتیح الجنان، مصباح المتهجد، زاد المعاد، بلد الامین، مهج الدعوات و ... .
3. برای استجابت دعا توصیه شده که ابتدا و انتهای دعا چه ذکری بیان شود؟
برای استجابت دعاها توصیه شده که شروع و پایان دعا با صلوات بر محمد و آل محمد باشد.
4. در روایات معصومین(علیهم‌السلام) اسلحه مؤمن چه چیزی بیان شده است؟
در روایات معصومین(علیهم السلام) اسلحة مؤمن، دعا بیان شده است (الدعا سلاح المؤمن).
5. دعاهایی که بعد از نمازها خوانده می‌شود اصطلاحاً چه نام دارد؟
5. دعاهایی که بعد از نمازها خوانده می‌شود، اصطلاحاً تعقیبات نماز نامیده می‌شوند.
6. نام چند مورد از بزرگترین دعاهای مفاتیح‌الجنان چیست؟
اسامی چند مورد از بزرگترین دعاهای مفاتیح الجنان عبارتند از: جوشن کبیر، جوشن صغیر، ابوحمزه ثمالی، عرفه، کمیل، مجیر، ندبه و ... .
7. اسامی مناجات خمس‌عشر چیست؟
اسامی مناجات خمس عشر عبارتند از: مناجات التائبین، مناجات الشاکین، مناجات الخائفین، مناجات الراجین، مناجات الراغبین، مناجات الشاکرین، مناجات المطیعین، مناجات المریدین، مناجات المحبّین، مناجات المتوسلین، مناجات المفتقرین، مناجات الصادقین، مناجات الذاکرین، مناجات المعتصمین، مناجات الزاهدین.
8. قرآن بر سر گرفتن و خواندن دعای واحد آن جزء اعمال چه شبهایی است؟
عمل مستحبی قرآن برسرگرفتن، جزء اعمال در شبهای قدر است.
9. ماههایی که بیشترین اعمال خاص مستحبی دارند چه ماههایی هستند؟
مـاههایی کـه بیـشترین اعمال خاص مستحبی در آنها بیان شده است، ماه رجب ماه شعبان و ماه رمضان هستند.
10. اولین دعا در قرآن کریم در کدام سوره قرار دارد؟
اولین دعا در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم(ع) و در آیة 126 سوره بقره قرار دارد.
11. بیشترین دعا در قرآن کریم در کدام سوره‌ها قرار دارد؟
بیشترین دعاها در قرآن، در سوره‌های آل عمران و مؤمنون است.
12. دعای مجیر مروی از چه کسی است؟
دعای مجیر مروی از پیامبر اکرم(ص) می‌باشد.
13. دعای جوشن کبیر و جوشن صغیر از طرف کدامیک از معصومین(علیهم‌السلام) وارد شده است؟
دعای جوشن کبیر را امام سجاد(ع) می‌فرماید که منقول از پیامبر اکرم(ص) است و جبرئیل آنرا به پیامبر تعلیم فرموده است و دعای جوشن صغیر منقول از امام کاظم(ع) است.
14. دعای ابو حمزه ثمالی از طرف کدامیک از معصومین(ع) وارد شده و ابو حمزه ثمالی کیست؟
دعای ابو حمزه ثمالی از طرف امام سجاد(ع) صادر شده و ابوحمزه ثمالی از اصحاب امام سجاد(ع) است.
15. دعای صباح منسوب به کدام یک از معصومین(ع)است؟
دعای صباح منسوب به حضرت علی(ع) می‌باشد.
16. دعای مشلول از طرف کدامیک از معصومین(ع) وارد شده است؟
دعای مشلول از حضرت علی(ع) وارد شده است.
17. مناجات خمس‌عشر منسوب به کدامیک از معصومین(ع) است؟
مناجات خمس عشره منسوب به امام سجاد(ع) است.
18. خواندن کدام دعای مفاتیح الجنان برای نجات از دشمن و روزی فراوان و آموزش گناهان مفید است؟
خواندن دعای کمیل برای نجات از دشمن و روزی فراوان و آمرزش گناهان مفید است.
19. دعایی که خدا بر خواننده آن برای کلمه‌اش هزار پاداش عطا نموده و هزار گناه از او محو می‌کند چه نام دارد؟
خداوند بر خواننده دعای عهد برای هر کلمه‌اش هزار پاداش عطا نموده و هزار گناه از او محو می‌کند.
20. حرز حضرت فاطمه(سلام‌الله علیها) برای چه اموری مطلوب است؟
حرز حضرت فاطمه(س) برای خلاص شدن از زندان و بند و برای رهائی از تب مفید است.
21. پاداش کسیکه دعای جوشن کبیر را سه مرتبه در ماه مبارک رمضان بخواند چیست؟
کسیکه دعای جوشن کبیر را سه مرتبه در ماه رمضان بخواند حقتعالی آتش جهنم را بر جسد او حرام نموده و بهشت را بر او واجب فرماید.
22. بهترین شبها برای دعا کردن چه شبی است؟
بهترین شبها برای دعا کردن، شبهای جمعه می‌باشد.
23. بهترین وقت برای خواندن دعای عشرات چه هنگامی است؟
بهترین وقت برای خواندن دعای عشرات، عصر جمعه است.
24. افضل اوقات برای خواندن دعای کمیل چه شبهائی است؟
افضل اوقات برای خواندن دعای کمیل، شب جمعه و شب نیمه شعبان است.
25. دعایی که مستحب است در ساعات آخر روز جمعه خوانده شود چه نام دارد؟
دعای سمات مستحب است که در ساعات آخر روز جمعه خوانده شود.
26. خواندن دعای ندبه در چه ایامی استحباب دارد؟
خواندن دعای ندبه در چهار عید فطر، قربان، غدیر، جمعه استحباب دارد.
27. دعایی که مستحب است در شبهای چهارشنبه خوانده شود چه نام دارد؟
دعای توسل مستحب است که در شبهای چهارشنبه خوانده شود.
28. دعای معروفی که هر صبح برای امام زمان(عج) خوانده می‌شود چه نام دارد؟
دعای معروفی که هر روز بعد از نماز صبح برای امام زمان(عج) خوانده می‌شود دعای عهد نام دارد.
29. خواندن دعای مباهله در چه روزی سفارش شده است؟
خواندن دعای مباهله در روز مباهله سفارش شده است.
30. آیه «الحمد لله رب العالمین» چند مرتبه در دعای شریف ندبه تکرار شده است؟
آیه «الحمد لله رب العالمین» 2 مرتبه در دعای ندبه تکرار شده است.
31. آیات «لم یلد و لم یولد ن ولم یکن له کفواً احد» در کدامیک از دعاها آمده است؟
آیات «لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفواً احد» در دعای عرفه آمده است.
32. حدیث معروف «من کنت مولاه فعلی مولاه» در کدامیک از ادعیه مشهور بیان شده است؟
حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»‌ در دعای ندبه بیان شده است.
33. حدیث «انا مدینة العلم و علی بابها» در کدامیک از ادعیه بیان شده است؟
حدیث «أنا مدینه العلم و علی بابها» در دعای ندبه آمده است.
34. جمله «بقیة الله» در دعای ندبه چند بار تکرار شده است؟
جمله «بقیه الله» در دعای ندبه یک بار آمده است.
35. جمله «غیاث المستغیثین» در دعای شریف کمیل چند بار تکرار شده است؟
جمله « غیاث المستغیثین» در دعای کمیل یک بار بیان شده است.
36. در کدامیک از دعاها 16 مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد(ص)‌ تکرار شده است؟
در دعای مکام الاخلاق 16 مرتبه صلوات بر محمد وآل محمد تکرار شده است.
37. کدام دعاست که با «تسبیحات اربعه» آغاز می‌شود؟
دعای عشرات با تسبیحات اربعه آغاز می‌شود.
38. وجه تسمیه دعای مشلول چیست؟
چون حضرت علی(ع) دعای مشلول را به جوانی که به واسطة گناه در حق پدر خویش شل (از ناحیه پا، فلج) شده بود آموخت، لذا نام این دعا را مشلول نهادند.
39. وجه تسمیه دعای عدلیه چیست؟
چون این دعا برای سلامت جستن از عدلیه عندالموت نافع است، لذا آنرا به این نام خواندند (عدلیه عند الموت، عدول از حق به باطل در وقت مردن است).
40. کدام دعا به دعای شبور معروف است؟ و وقت خواندن آن چه موقع است؟
دعای سمات به دعای شبّور معروف است و موقع خواندن در ساعت آخر روز جمعه است.
41. پاداش کسی که هنگام ورود به قبرستان زیارت اهل قبور را بخواند چیست؟
کسی که هنگام ورود به قبرستان، زیارت اهل قبور را بخواند خداوند ثواب 50 سال عبادت را برای او بنویسد و گناهان پنجاه ساله او و پدر و مادرش را محو گرداند.
42. کدام دعاست که بدون نقطه است؟
دعای «اللهم صل علی محمد و آل محمد» دعای بدون نقطه می‌باشد.
43. دعایی که در اکثر ادعیه ذکر شده است چیست؟
صلوات بر محمد و آل محمد در اکثر ادعیه ذکر شده است.
44. کدام دعاست که در هر روز واجب است 9 مرتبه آنرا قرائت کنیم؟
دعای «اللهم صلّ علی محمد و آل محمد» در تشهد نمازهای واجب یومیه 9 مرتبه قرائت می‌شود.
45. دعای شریف جوشن کبیر دارای چند فصل است؟
دعای جوشن کبیر دارای صد فصل می‌باشد

لطایف قرآنی

لطایف قرآنی


شیخ شرف الدین در گزینی از مولانا عضد الدین ایجی (دانشمند معروف) پرسید که خدای‌تعالی در کجای قرآن نامی از من برده است؟

مولانا پاسخ داد که در کنار علما یاد کرده است: «قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون؛ آیا آنان که می‌دانند با آنان که نمی‌دانند برابراند؟». (سوره زمر، آیه 9)


شخصی به نماز جماعت حاضر شد و امام جماعت سوره بقره را می‌خواند. آن شخص خسته شد و نماز را فرادا خواند و پی‌کار خود رفت. روز بعد به جماعت آمد و امام شروع کرد سوره فیل را بخواند.

نماز گزار گفت: پناه بر خدا! من که نتوانستم بر سوره بقره صبر کنم، چطور به سوره فیل توانم ایستاد؟!


در مجلس جشن شاهانه‌ای مردم یکایک وارد می‌شدند و هر کس سعی می‌کرد نزدیک پادشاه بنشیند، در این هنگام «نصراللّه» نامی کنار پادشاه نشسته بود که «فتح اللّه» نامی وارد شد و خواست بین او و شاه بنشیند در این هنگام نصراللّه گفت: خداوند در قرآن مجید ترتیب نشستن ما را معلوم کرده است آنجا که فرموده: «اذا جاء نصراللّه والفتح». پس باید بعد از من نشینی.


روزی شخصی به عیادت مریضی رفت، حال او را سخت یافت. بدو گفت:

خدا را شکر کن و حمد او را بجای آور. مریض گفت: چطور شکر کنم و حال آنکه خداوند فرموده است: «لئن شکرتم لازیدنکم…؛ اگر شکر کنید بر شما زیاد کنم». می‌ترسم شکر کنم و بیماری‌ام افزون شود.