قرآن معجزه ای جاویدان

مبارزه بی ثمر با قرآن
ابن ابی العوجا، مردی ملحد و بی دین بود. ولی در سخنوری مهارت داشت. با چند نفر از همفکرانش در مکه اجتماع کردند. چهار نفر بودند و با هم پیمان بستند که تا یک سال وقت معین می کنیم، برویم و مانند قرآن چیزی درست کنیم و بیاوریم. یک سال بعد در همین جا حاضر شویم و آورده های خود را بخوانیم. بعد از یک سال آمدند و در همان جا اجتماع کردند و ساخته های خود را برای هم خواندند. یکی گفت: من وقتی به این آیه رسیدم، دیدم نمی توانم با قرآن مبارزه کنم. خود را در زمین دیدم و آن را در آسمان. «و قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی و قیل بعدا للقوم الظالمین» (هود:44) هرچه خواستم مانند این آیه حداقل از الفاظش بیاورم دیدم نمی توانم. دست برداشتم و خود را عاجز دیدم. دیگری گفت: من هم به این آیه در سوره یوسف رسیدم «فلما استیأسوا منه خلصوانجیا» (یوسف-80) دیدم نمی توانم وارد این میدان شوم.

من هم دست برداشتم. هر یک چیزی می گفتند: در همین اثنا، امام صادق(ع) عبورشان به این جمع افتاد. توقفی کرد و نگاهی به آن جمع انداخت و فرمود: «قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا» اسراء-88
اینها به هم نگاه کردند و گفتند: عجب! از کار ما آگاه بوده و از فکر ما خبر می دهد که ما چه می خواستیم بکنیم و جواب ما را نیز از خود قرآن داد که اگر جن و انس با هم جمع شوند، نخواهند توانست مانند آن را بیاورند1.

1-صفیر هدایت، انفال23، آیه الله ضیاءآبادی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد