پرسش:
یک فرد مسلمان براساس آموزه های دینی چگونه باید ثروت و درآمدهای خود را مدیریت و هزینه نماید تا خدای ناکرده دچار فقر و تنگدستی و یا اسراف و تبذیر نگردد؟
پاسخ:
براساس روایات یکی از کل کمالات انسان، تقدیر المعیشه یا عقل معاش است. عقل معاش در یک کلام یعنی مدیریت درآمدها و هزینه ها به گونه ای که انسان نه به فقر و تنگدستی گرفتار آید و نه به وادی اسراف و تبذیر کشیده شود. اینکه انسان درآمدهای خود را به چه مواردی باید تخصیص دهد، و میزان و کمیت آن چقدر باید باشد؟ از سؤال های اساسی مدیریت درآمد و ثروت است که اینک این موارد را به نحو اجمال بیان می کنیم.
1- نیازهای شخصی
آیات و روایات فراوانی تاکید دارند که انسان باید از لذت های حلال مادی استفاده کند و در شماری از روایات، با این تعبیر که «خداوند متعال، دوست دارد که بهره گیری از نعمتی را که به بنده اش داده ببیند، مردم را به استفاده از این لذت ها به اندازه نیاز تشویق می نماید، و نیز کسانی را که خود را از لذت های مشروع زندگی، محروم کرده اند، به شدت نکوهش می نمایند. البته تخصیص درآمدها به نیازهای شخصی، بایدها و نبایدهایی را دارد که باید به صورت مفصل در جای خود به آن پرداخته شود. اما به نحو اجمال می توان گفت که تخصیص درآمدها باید براساس اعتدال صورت گیرد و هرگونه افراط و تفریط و پیروی از هوای نفس در این رابطه جایز نیست.
2- گشاده دستی برای خانواده
دومین مورد تخصیص درآمد که در روایات اسلامی به آن توصیه شده، گشاده دستی در تامین نیازهای خانواده است. این موضوع، آن قدر اهمیت دارد که در روایتی از امام زین العابدین (ع) آمده است: ارضاکم عندالله اسبغکم علی عیاله. خشنودترین شما نزد خداوند، کسی است که خانواده خود را بیشتر در رفاه قرار بدهد. (تحف القعول، ص 279) همچنین در روایت دیگری امام رضا (ع) می فرماید: «صاحب النعمه یجب علیه التوسع علی عیاله. بر آنکه از نعمت برخوردار است، واجب است که برخانواده اش گشاده دستی کند.(بحار الانوار، ج 78، ص 335)
3- پس انداز
آینده نگری، ایجاب می کند که انسان همه درآمدهای خود را یکجا مصرف نکند، بلکه آینده خود را نیز در نظر بگیرد و برای تامین آرامش خاطر خود، در صورت امکان، بخشی از درآمدش را پس انداز کند. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «ان النفس اذا احرزت قوتها استقرت» آدمی هر گاه وسایل زندگی اش به قدر نیاز فراهم باشد، روانش آسایش می یابد. همچنین در موردی دیگر، آن حضرت، در پاسخ گروهی از صوفیان که زهد اسلامی را تحریف کرده بودند، به پس انداز سلمان برای زندگی سالیانه خود، به عنوان یک زاهد نمونه ای که الگوی مصرف اسلامی را رعایت می کرد، اشاره می فرماید: بدیهی است که آینده نگری و پس انداز در سطح کلان برای تامین نیازهای جامعه، از اهمیت دو چندانی برخوردار است و با آینده نگری فردی، قابل مقایسه نیست. نمونه قرآنی آن نیز، آینده نگری حضرت یوسف (ع) در ذخیره گندم برای تامین نیازهای آینده مردم است.
/td>
فلسفه خلقت انسان آیات و روایاتی که تأکید می کنند؛ خلقت انسان، بیهوده و عبث نیست: بلکه دارای هدف و حکمت است. آیه شریفه می فرماید: افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون: آیا گمان برده اید که شما را بیهوده آفریده ایم و به سوی ما بازنمی گردید؟! (مومنون-115) دسته دوم: نصوصی است که دلالت دارند براینکه آفرینش انسان، سودی برای آفریدگار ندارد. به بیان دیگر این فلسفه و حکمت آفرینش به انگیزه و نیازفاعل برنمی گردد بلکه به نیاز مخلوق و حسن فعلی او برمی گردد. امام علی(ع) می فرماید: لم تخلق الخلق لوحشه ، ولااستعملتهم لمنفعه: آفریده ها را برای تنهایی و وحشت نیافریدی، و برای سودی هم آنها را به کار نگرفتی. (نهج البلاغه، خطبه109) دسته سوم: آیات و روایاتی که حکمت آفرینش انسان را بیان کرده اند که با تأمل در آنها می توان گفت که آفرینش انسان، دارای چند حکمت است که عبارتند از: 1- شناخت آفریدگار قرآن کریم درباره هدف و حکمت نهایی آفرینش جهان در سوره طلاق آیه21 می فرماید: خداوند، کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین هم همانند آنها را. فرمان، از میان آنها پدید می آید، تا بدانید که خداوند بر هر چیزی توانا است و به راستی علم وی هر چیزی را دربرگرفته است. تأمل در آیه شریفه نشان می دهد که از نگاه قرآن، فلسفه آفرینش انسان و جهان خداشناسی است. چنان که امام حسین(ع) می فرماید: ما خلق الله العباد الالیعرفوه: خداوند بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند.بدیهی است که شناخت خداوند متعال، در گام نخست، تنها از راه بکارگیری اندیشه و عقل، میسر است. این حکمت، در حدیث قدسی معروف نیز بدین صورت آمده است؛ کنت کنزاً مخفیاً، فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلق لکی اعرف. من گنج پنهان بودم و دوست داشتم که شناخته شوم. پس بندگان را آفریدم تاشناخته شوم. 2- آزمایش انسان حکمت دیگر خلقت انسان، ابتلا و آزمایش است. «الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا» او کسی است که مرگ و زندگی را آفرید تا بیازماید شما را که کدامتان بهترین کردار را دارید. (ملک-2) یقیناً آزمایش خداوند متعال به منظور آگاهی یافتن نیست، بلکه حکمت آن شکوفا کردن استعدادهای انسان است. چنانکه از امام علی(ع) روایات شده است: «بدانید که خداوند متعال، از آفریده ها کاملا پرده برداشته است، نه اینکه از آنچه آنها پنهان کرده اند، از محفوظات رازهایشان و پنهان شده های درونشان، بی خبر باشد. آری، برای اینکه بیازماید آنها را تا اینکه کدامشان بهترین کردار را دارند تا به این وسیله ثواب، پاداش و عقاب کیفرش باشد.» شاید همین معنا مقصود باشد از آنچه در برخی روایات آمده که وقتی حضرت داود(ع) از خداوند پرسید که: «یا رب لماذا خلقت الخلق؟ پروردگارا! چرا آفریده ها را پدید آوردی؟ چنین پاسخ آمد: «لما هم علیه» برای آنچه آنان برآنند (برای قابلیت هایی که دارند). (عوالی اللئالی، ج4، ص711) یعنی هدف آفرینش آنها این است که استعدادهایی که شخصیت آنها براساس آن شکل گرفته، شکوفا گردد و به منصه ظهور رسد. |
|