رسم زمونه


رسم زمونه
عجب رسمیه رسم زمونه/ برادر میره خواهر میمونه
یکی شهید و یکی اسیره / دلم از غصه داره می میره
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
در دشت و صحرا جسم شهیدان/پامال زیر سم ستوران
از خیمه می زد آتش زبانه / دشمن در آنجا با تازیانه
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
یکسو سکینه فریاد می زد / داد از جفای صیاد می زد
یکسو رقیه دستش به رویش / چون قلب زینب آشفته مویش
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
زهرا فغان در معراج می کرد / دشمن به خیمه تاراج می کرد
یک تن به دوشش یک گاهواره / یک تن به مشتش یک گوشواره
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
در آسمان ها امواج دود است / هر کس که بینی رویش کبود است
دُردانه طفلی خوابش گرفته / پیراهن او آتش گرفته
صداش گرفته بس ناله کرده /پای کوچولوش آبله کرده
موهاش پریشون رنگش پریده / سه ساله دختر قدش خمیده
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد