بارم دروس عربی
بارم بندی درس عربی (1) سال اول متوسطه الف- ترجمه عبارت ها و درک و فهم متون (11 نمره) ( مشترک در امتحان پایانی نوبت های اول ، دوم وشهریور)
ب- کاربرد قواعد در عبارت ها (9 نمره) نوبت اول :
نوبت دوم :
شهریور :
تذکرات :1ـ در نوبت دوم 5/2 نمره از بند الف بارم بندی به نیمه اول کتاب اختصاص داده شود . 2ـ در طرح سوالات سعی گردد در عبارت های کتاب تغییراتی داده شود و از دادن عین عبارت های کتاب خودداری شود.
بارم بندی درس عربی(2)سال دوم_رشته های غیرعلوم انسانی الف- ترجمه عبارت ها و درک و فهم متون (11 نمره) ( مشترک در امتحان پایانی نوبت های اول ،دوم وشهریور)
ب- کاربرد قواعد در عبارت ها ( 9 نمره) نوبت اول :
نوبت دوم :
شهریور :
تذکرات : 1 ـ در نوبت دوم 5/2 نمره از بند الف بارم بندی به نیمه اول کتاب اختصاص داده شود . 2ـ در طرح سوالات سعی گردد در عبارت های کتاب تغییراتی داده شود و از دادن عین عبارت های کتاب خودداری شود. بارم بندی عربی (2) رشته ادبیات و علوم انسانی الف: ترجمه عبارت ها و درک و فهم متون (11نمره) ( مشترک در امتحان پایانی نوبت های اول ، دوم وشهریور)
ب : کا ربرد قواعد در عبارت ها (9 نمره) نوبت اول :
نوبت دوم :
شهریور :
تذکرات: - دروس 9 و18برای مطالعه آزاد می باشد و در ارزشیابی لحاظ نمی شود. - در نوبت دوم 5/2 نمره از بند الف بارم بندی به نیمه اول کتاب اختصاص داده شود . - درطرح سوالات سعی گردد درعبارت های کتاب تغییراتی داده شودوازدادن عین عبارت های کتاب خودداری شود.
بارم بندی کتاب عربی(3) سال سوم رشته های غیر علوم انسانی 1- ارزشیابی پایانی نوبت اول : الف: ترجمه عبارت ها و درک و فهم متون11نمره
ب : کا ربرد قواعد در عبارت ها (9 نمره)
2 - ارزشیابی پایانی نوبت دوم و شهریور : الف: ترجمه عبارت ها و درک و فهم متون 11 نمره
ب:کا ربرد قواعد در عبارت ها ( 9 نمره)
تذکر : در طرح سوالات سعی گردد در عبارت های کتاب تغییراتی داده شود و از دادن عین عبارت های کتاب خودداری شود. بارم بندی کتاب عربی (3) سال سوم رشته علوم انسانی الف: ترجمه عبارت ها و درک و فهم متون (11 نمره) ( مشترک در امتحان پایانی نوبت های اول ،دوم وشهریور)
ب: کا ربرد قواعد در عبارت ها ( 9 نمره) نوبت اول :
نوبت دوم و شهریور :
تذکر : درطرح سوالات سعی گردددرعبارت های کتاب تغییراتی داده شودو ازدادن عین عبارت های کتاب خودداری شود. |
متن زیارتنامه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها(
اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ
صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ
أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ
إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّهُ النَّقِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَى رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ
أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ
مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ
أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً
ترجمه زیارت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها
اى آن که
خدایى که تو را خلق کرد پیش از خلقت بیازمود و در آن آزمایش بر هر گونه بلا و
مصیبت تو را شکیبا و بردبار گردانید
و ما چنین پنداریم که دوستان شما هستیم و مقام بزرگى شما را تصدیق مىکنیم و بر هر
دستور و تعلیمات الهى که پدر شما و وصیّش که درود حق بر او
و آلش باد براى ما آورد صبور و مطیع خواهیم بود
پس ما درخواست مىکنیم هرگاه که مصدق و مؤمن به شما هستیم که ما را بواسطه این
تصدیق به رسول و وصیش خدا به شما ملحق فرماید
تا به ما مژده رسد که بواسطه دوستى شما ما را از گناهان پاک سازد
سلام بر تو اى دختر رسول خدا سلام بر تو اى دختر پیغمبر خدا
سلام بر تو اى دختر حبیب خدا سلام بر تو اى دختر دوست خاص خدا
سلام بر تو اى دختر بنده خالص خدا سلام بر تو اى دختر امین خدا سلام بر تو اى دختر
بهترین خلق خدا
سلام بر تو اى دختر بهترین پیغمبران و رسولان و فرشتگان خدا
سلام بر تو اى دختر بهترین خلق سلام بر تو اى سیده زنان عالم از اولین و آخرین
سلام بر تو اى زوجه ولى خدا (امیر المؤمنین) و بهترین تمام خلق بعد از رسول خدا
سلام بر تو اى مادر حسن و حسین دو سید جوانان اهل بهشت
سلام بر تو اى صدیقه طاهره که به راه دین شهید گردیدى
سلام بر تو اى آنکه خدا از تو خوشنود و تو از خدا خوشنودى
سلام بر تو اى صاحب فضیلتو پاکیزه صفات سلام بر تو اى انسیه حوراء
سلام بر تو اى ذات متقى پاک گوهر سلام بر تو اى آنکه به الهام خدا دانا بودى
سلام بر تو اى مظلوم (و داراى عصمت) که حق تو را غصب کردند
سلام بر تو اى ستم کشیده و مقهور دشمنان دین
سلام بر تو اى فاطمه دختر رسول خدا و رحمت و برکات حق بر تو باد
درود خدا بر تو و بر جسم و جان تو باد
گواهى مىدهم که چون تو از جهان رفتى با مقام یقین و دلیل روشن از جانب پروردگار
بودى و هر که تو را مسرور و شاد ساخته
رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد را شاد ساخته
و هر که در حق تو جفا و ظلم کرد به رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد ظلم و
جفا کرده
و هر که تو را آزرده کرد رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد را آزرده است
و هر که به تو پیوست به رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد پیوسته
و هر که از تو بریده از رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد بریده است
زیرا تو پاره تن پیغمبر و روح مقدس آن بزرگوارى
خدا را گواه مىگیرم و رسول او و فرشتگان را که من از آن کس راضیم که شما از او
راضى هستید و خشمگینم از هر که شما از او خشمگین هستید
بیزارم از آنکه شما از او بیزارید دوستم با آن که شما با او دوستید و دشمنم با هر
که شما با او دشمنید
ناراضیم از هر که شما از او ناراضى هستید و محبوب من است هر که محبوب شماست و بر
صدق گواهى من خدا کافى است
که گواه و محاسب و جزا دهنده و ثواب بخشنده است.
خدا را گواه مىگیرم و پیغمبران و فرشتگان را خدا را گواه مىگیرم و فرشتگان را که
من دوستم با دوستان شما
و دشمنم با دشمنان شما و با هر که محاربه کند با شما محاربم
من اى مولاى من به مقام عصمت و عظمت تو و پدر بزرگوارت و شوهر و فرزندانت که
پیشوایان دین منند یقین دارم
و به ولایت و امامت شما ایمان دارم و ملتزم اطاعت شما هستم
گواهى مىدهم که دین همان است که آنها راست و حکم خدا همان حکم است که آنها کنند و
آنها حکم خدا را البته به خلق رسانیدند
و امت را به راه خدا به طریق حکمت و برهان و پند و اندرز نیکو دعوت کردند و از
ملامت لائمان نیندیشیدند
و درود بر تو و بر پدر بزرگوار و شوهر و ذریه و فرزندانت که امامان پاک گوهرند اى
پروردگار درود فرست بر محمد (ص) و اهل بیتش
و درود فرست بر بتول طاهره و صدیقه معصومه باتقواى پاکیزه روح
که از خدا راضى است و خدا از او راضى است پاک گوهر با رشد و هدایت و مظلوم و مقهور
امت که حقش را غصب
و ارثش را منع کردند و استخوان پهلویش را شکستند و به شوهرش ستم نمودند و فرزندش
را شهید کردند
اى خدا فاطمه دخت رسول توست و پاره تن و باطن قلب و جگر گوشه پیغمبر توست
تحیت و درود از توبر او باد و او تحفه گرانبهاى توست که خاصه به وصى رسولت اعطا
فرمودى و حبیب حضرت مصطفى و قرین حضرت مرتضى
و بزرگ زنان عالم و بشارت دهنده اولیاء و ملازم ورع و زهد
و سیب باغ فردوس و بهشت خلد تو مولدش را به شرف زنان بهشتى شرافت دادى
و انوار ائمه طاهرین را از نسل پاک او مقرر داشتى و در برابرش پرده نبوت را
بیاویختى
پروردگارا درود فرست بر او درودى که مقامش نزد تو بیفزاید و نزد تو شرافت یابد و
از مقام رضا و خشنودیت منزلت گیرد از ما تحیت و سلام به روح پاک آن بزرگوار برسان
و بواسطه دوستى و محبت او ما را فضل و احسان و رحمت و مغفرت کرامت فرما که تو اى
خدا داراى مقام عفو با لطف و کرامتى
علت آشکار نشدن قبر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
پرسش:چرا قبر امام علی (ع) که در ابتدا مخفی بود توسط امامان بعدی آشکار شد ولی قبر حضرت فاطمه (س) هم چنان مخفی مانده است؟
پاسخ: یک علت مهم مخفی بودن قبر حضرت زهرا (س) این است
که هنوز رفع ظلم از آن حضرت نشده است، زیرا کسانی که در حق آن حضرت ظلم نمودند و
در واقع قاتل آن حضرت هستند هنوز به عنوان صحابی کبار و خلیفه الرسول مورد احترام
و اکرام می¬باشند. در واقع قهر نمودن حضرت فاطمه زهرا (س) با
ظالمین در زمان نزدیک به شهادتشان و وصیت آن حضرت به دفن شبانه بدون حضور کسانی که
آن مظلومه مقهوره را آزردند، یک شیوه و سبک مبارزه است که آن حضرت برای رسوا نمودن
کسانی که مورد غضب پاره تن رسول
(ص) قرار گرفتند، انتخاب نمود و جایی برای جعل حدیث و تغییر تاریخ برای
پوشاندن این ستم باقی نگذاشت و سند بزرگی است بر مظلومیت آن حضرت.
و اما حضرت امیر (ع) گر چه بزرگ مظلوم عالم بود ولی در مورد آن حضرت شیوه فرق داشت
و علت مهم مخفی بودن قبر آن حضرت امیر (ع) شدت دشمنی عده¬ای از خوارج و بنی امیه بوده که احتمال نبش قبر آن حضرت توسط آنها داده می¬شده است و در زمان¬های بعد، پس از نابود شدن خوارج و بنی امیه و گذشت
سالیان متمادی از حکومت بنی عباس، زمانی که در ظاهر مقداری از آن شدت دشمنی کاسته
شد و امکان نبش قبر برای دشمنان وجود نداشت. بخصوص که موقعیت مکانی قبر آن حضرت در
نزدیکی منطقه¬ای تقریبا شیعه نشین قرار گرفته بود که بعدها
شیعیان مانند پروانه دور شمع قبر آن حضرت جمع شدند، به خاطر این جهات، ائمه علیهم
السلام مکان قبر آن حضرت (ع) را برای مردم بیان کردند.
قبر
حضرت فاطمه سلام الله علیها کجاست؟
پرسش:برخی
معتقدند قبر شریف حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مسجد النبی است و برخی
پاسخ:
بر اساس روایات متعدد[۱]، خود حضرت فاطمه تصمیم گرفته بودند که
قبرشان مخفی بماند و از همین رهگذر بود که علی بن ابی طالب علیه السلام فاطمه را
در تاریکی شب به خاک سپرد و قبرش را مخفی نمود. و برای اینکه دشمنان نتوانند موضع
حقیقی قبر را تشخیص دهند صورت چهل قبر تازه در مدینه احداث کرد تا کاملا در اشتباه
واقع شوند. گر چه خود حضرت علی (ع) و فرزندان حضرت زهرا علیهاسلام،جایگاه دفن حضرت
زهرا (س) را می دانستند ولی سفارش های فاطمه (س) در مورد اخفاء قبر به طوری جدی و
مؤکد بود که هیچ یک از آنان حاضر نشدند آن را معرفی کنند حتی کاری نکردند که از آثار
و قرائن موضع قبر شناخته شود. ائمه اطهار هم یقینا از موضع قبر مطلع بودند ولی
اجازه نداشتند که این سر الهی را آشکار سازند.
ولی در عین حال اهل تحقیق از آن صرف نظر نکردند؛ و بعضی از نقاط را به عنوان محل
دفن حضرت زهرا سلام الله علیها (با توجه به قرائن و شواهد) معرفی نموده اند.
۱ـبعضی گفته اند در روضه رسول خدا (یعنی ما بین بیت پیامبر رسولخدا (ص) تا
منبر ایشان) مدفون است.
مجلسی از محمد بن همام نقل کرده که گفت: علی (علیه السلام) فاطمه را در روضه
پیامبر مدفون ساخت ولی آثار قبر را بکلی از بین برد. باز مجلسی از فضه کنیز زهرا
(س) روایت کرده که در روضه رسول خدا (ص) بر فاطمه نماز خواندند و همانجا مدفون شد.
شیخ طوسی می فرماید: ظاهرا فاطمه (س) را در روضه پیغمبر دفن کرده اند و از جمله
شواهدی که می توان برای این احتمال اقامه کرد حدیثی است که از رسول خدا (ص) نقل
شده که فرمود بین قبر من و منبرم روضه ای است از روضه های بهشت. و امام صادق فرمود
چون قبر فاطمه صلوات الله علیها بین قبر و منبر پیغمبر است و قبر حضرت فاطمه باغی
است از باغهای بهشت.[۲]
شاهد دوم اینکه نوشتند علی علیه السلام در روضه پیغمبر بر فاطمه نماز خواند سپس
پیغمبر را مخاطب ساخت و فرمود:«سلام من و دخترت که در جوارت مدفون گشته است بر تو
باد یا رسول الله».
۲ـاحتمال دوم: مجلسی، از ابن بابویه نقل کرده که فرمود: نزد من به صحت
رسیده که فاطمه (س) را در خانه اش مدفون نمودند بعد از آنکه بنی امیه مسجد را
توسعه دادند قبر فاطمه در مسجد واقع شد. در این زمینه روایات زیادی هم داریم[۳].
۳ـاحتمال سوم: صاحب کشف الغمه می نویسد:«مشهور آناست که فاطمه علیها سلام
را در بقیع دفن کردند».[۴]
در میان سه احتمال، احتمال اول و دوم دارای قرائن بیشتری است.
در هر حال آن حضرت وصیت کردند تا قبرشان مخفی بماند و این کار را به عنوان اظهار
مخالفت و نشان دادن مظلومیت خود در برابر خلفاء انجام دادند.
وصیت نامه حضرت زهرا(سلام الله علیها)
رسولی محلاتی
وصایای فاطمه (س) به طور پراکنده و غیر منظم در روایات و تواریخ نقل شده و همچنین
کسانی را که فاطمه به آنها وصیت کرد، و اینکه آیا وصایای او شفاهی بوده یا کتبی، و
یا مقداری شفاهی و مقداری کتبی، و به هر صورت موضوعات مورد بحث در این باره به
گونههای پراکنده و مختلفی نقل شده که ما ناچاریم آنها را قسمتبندیکرده و هر
موردی را جداگانه مورد بحث قرار دهیم:
ام ایمن، اسماء، سلمی...
بجز امیر
المؤمنین (ع) که نامش در وصایای فاطمه (س) زیاد دیده میشود نام این سه بانوی
محترمه، یعنی ام ایمن و اسماء و سلمی همسر ابی رافع نیز در روایات آمده است.
ام ایمن همان بانوی فداکار و با ایمانی است که قبل از این نامش ذکر شد و کسی بود
که به صدق مدعای فاطمه شهادت داد، و طبق روایات پیغمبر دربارهاش فرمود «او زنی
است از اهل بهشت...» و او در خانه پیغمبر و خدیجه زندگی میکرد و پس از آن نیز به
مدینه هجرت کرد و به خانه اسامه رفت و پس از او نیز در خدمت اهل بیت پیغمبر انجام
وظیفه میکرد.
و اما اسماء بنت عمیس پس از آنکه شوهرش جعفر بن ابیطالب در جنگ موته به شهادت رسید
به همسری ابوبکر در آمد و این جریان قبل از رحلت رسول
خدا (ص) انجام شد، و از این رو برخی بعید دانستهاند که اسماء در جریان وصیت و
شهادت و مراسم غسل و تدفین فاطمه (ع) حضور داشته باشد، و همان احتمالاتی را که در
بخش چهارم و در مراسم ازدواج داده شد همانها را در اینجا ذکر کردهاند، اما به
عقیده نگارنده این مطلب از همان حد استبعاد تجاوز نمیکند و دلیلی نداریم که اسماء
به خانه فاطمه (ع) رفت و آمد نمیکرده و در مراسم مزبور حضور نداشته باشد، چون
روایات در این باره از طریق شیعه و سنی بسیار نقل شده و احتمال تحریف و تصحیف در
همه آنها بعید به نظر میرسد، گذشته از اینکه در خود همان روایات قسمتهایی هست که
این مطلب را تایید میکند که اسماء با اینکه همسر ابوبکر بوده به خانه فاطمه (ع)
رفت و آمد میکرده و در مراسم وصیت و غسل او حضور داشته است، مانند روایتی که
مرحوم اربلی در کشف الغمه و دیگران از خود اسماء روایت کردهاند که چون فاطمه (ع)
از دنیا رفت عایشه آمد و خواستبه اتاق فاطمه (ع) برود، من مانع شده و نگذاردم
وارد اتاق شود، عایشه ناراحتشد و به پدرش ابوبکر گفت: این زن «حبشیه» میان من و
دختر پیغمبر حائل میشود و نمیگذارد من به اتاق او بروم! ابوبکر آمد و به من گفت:
ای اسماء چرا نمیگذاری زنان پیغمبر به نزد فاطمه بروند؟ من گفتم: خود فاطمه دستور
داده است کسی نزد جنازه او نرود (۱)...
و در ترجمه «سلمی» نیز جزری در اسد الغابه گوید:
«سلمی» نام زنی است که خدمتکاری رسول خدا (ص) را میکرد، و او کنیز صفیه دختر عبد
المطلب بود، و او همان زنی است که قابلگی فرزندان فاطمه دختر رسول خدا (ص) را به
عهده داشت، و همچنین قابله ابراهیم فرزند رسول خدا (ص) بوده، و در ماجرای وفات
فاطمه (ع) نیز در غسل دادن او به علی (ع) و اسماء کمک میکرد. (۲)
و صاحب کتاب قاموس الرجال این مطلب را که سلمی کنیز صفیه بوده است صحیح نمیداند و
گفته است: بلاذری در تحت عنوان «کنیزان پیغمبر» نام سلمی را ذکر کرده و گفته است
پیغمبر او را آزاد کرد. (۳)
نگارنده گوید: از پارهای روایات چنین استفاده میشود که سلمی کنیز آمنه مادر رسول
خدا (ص) بوده و پس از درگذشت آمنه به پیغمبر (ص) رسید، آن حضرت او را آزاد کرد و
با مردی به نام ابو رافع ازدواج نمود و از او فرزندانی به دنیا آمد که یکی از آنها
عبید الله بن ابی رافع کاتب و نویسنده علی بن ابیطالب (ع) بود.
به هر صورت درباره ام ایمن مطلبی در وصیتنامه نیست جز آنکه در روایات نام او آمده
و اینکه فاطمه (ع) به او وصیت کرد، و یا اینکه به او که از همه زنان بیشتر مورد
وثوق و یا نزدیکترین زن به فاطمه بود دستور داد علی (ع) را نزد او بخواند. (۴)
در مورد سلمی نیز در چند حدیث آمده که سلمی گوید: هنگامی که فاطمه (ع) بیمار شد من
از او پرستاری میکردم تا در یکی از روزها که علی (ع) برای انجام کاریاز خانه
بیرون رفت و فاطمه (ع) با اینکه حالش خوب بود به من فرمود: مادر! قدری آب غسل برای
من حاضر کن، و من حاضر کردم و فاطمه برخاسته غسل کرد و سپس لباسهای نو خود را پوشید
و به من دستور داد فرشی برای او در وسط اتاق بیندازم و روی آن خوابید و پاهای خود
را به طرف قبله کشید و آن گاه دستخود را زیر گونهاش گذارده و فرمود: من اینک از
دنیا میروم، و بدین ترتیب از دنیا رفت و من علی (ع) را خبر کردم...تا به آخر
حدیث. (۵)
و درباره اسماء بنت عمیس نیز در پارهای از روایات آمده که گوید: فاطمه (ع) به من
وصیت کرد کسی جز من و علی (ع) او را غسل ندهد، و من نیز هنگام غسل فاطمه طبق وصیتی
که کرده بود به علی (ع) کمک کردم (۶) و
هر دو با هم جنازه را غسل دادیم.
در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که اسماء گوید، فاطمه در هنگام وفات خود
به من فرمود: مادر جان! من از این وضعی که درباره حمل جنازه زنها مرسوم استشرم
میکنم و خوش ندارم که جنازه زنان را روی تختهای میگذارند و پارچهای روی آن
میاندازند و پستی و بلندیهای بدن او برای بیننده آشکار است.
اسماء گوید: بدو عرض کردم: من چیزی را که در حبشه دیدهام هم اکنون ترتیب داده نزد
شما میآورم و نشانت میدهم، سپس چند عدد چوب تر و تختی را آورد و آن چوبها را خم
کرده دو طرف آن را بر کنار تختبست و چادری روی آن کشید، فاطمه (ع) که آن را دید
خوشحال شد و تبسم کرد، اسماء گوید: من از روزی که رسول خدا (ص) از دنیا رفته بود
تا به آن روز تبسم بر لبان دختر پیغمبر ندیده بودم. (۷)
در روایتی است که فرمود: چه چیز خوب و نیکویی است که بدان وسیله جنازه زناز مرد
تشخیص داده نمیشود، (۸) و
در حدیثی است که فرمود:
«اصنعی لی مثله استرینی سترک الله من النار» (۹).
[برای من نیز یک چنین چیزی درست کن، و مرا مستور کن، خدایت از آتش دوزخ مستور دارد
(۱۰).] و
در احادیث دیگری نیز نام اسماء آمده که ان شاء الله در صفحات آینده در ضمن داستان
شهادت فاطمه (ع) خواهید خواند.
و اما آنچه به علی (ع) وصیت کرد
از جمله کرامات فاطمه (ع) که محدثین شیعه و اهل سنت روایت کردهاند این است که وی
از مرگ خود خبر داد و روز و وقت آن را تعیین کرد چنانکه در روایات پیش از این نیز
گذشت و در حدیثی است که وقتی به علی (ع) گفت: هنگام مرگ من رسیده! علی (ع) فرمود:
ای دختر پیغمبر با اینکه وحی از ما قطع شده این خبر را از کجا دانستی؟
فاطمه پاسخ داد، هم اکنون خواب مختصری مرا فرا گرفت و رسول خدا (ص) را دیدم که به
من فرمود: امشب نزد ما خواهی بود و من میدانم که او راست گفته و امروز روز آخر
عمر من است. (۱۱)
و در روایتی است که پس از آن به علی (ع) گفت: چیزهایی در دل دارم که میخواهم آنها
را به تو وصیت کنم!
علی (ع) فرمود: ای دختر رسول خدا هر چه میخواهی بگو!
در این وقت علی (ع) کسانی را که در اتاق بودند بیرون کرد و نزدیک سر فاطمه (ع)
نشست، آن گاه فاطمه به سخن آمده گفت:
ای پسر عمو هیچ گاه مرا دروغگو و خیانتکار ندیدی، و از وقتی با تو معاشرت داشتهام
نافرمانی تو را نکردهام!
علی (ع) در پاسخ او فرمود:
«معاذ الله انت اعلم بالله و ابر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من الله من ان اوبخک
بمخالفتی، قد عز علی مفارقتک و تفقدک الا انه امر لا بد منه...»
[پناه بر خدا! تو داناتر و نیکوکارتر و پرهیزکارتر و بزرگوارتر و نسبتبه خدای
تعالی بیمناکتر از آنی که من بخواهم تو را در مورد مخالفت و نافرمانی خود سرزنش
کنم، و براستی مفارقت و دوری تو بر من بسیار ناگوار است جز آنکه چارهای از آن
نیست...]
آن گاه سخنان خود را ادامه داده فرمود:
به خدا مصیبت رحلت رسول خدا (ص) را برای من تجدید کردی و مرگ و فقدان تو بر من
بسیار بزرگ است.
«فانا لله و انا الیه راجعون» !
آه! که چه مصیبت دردناک و جانسوز و غم انگیزی است! مصیبتی که به خدا سوگند جبران
پذیر نخواهد بود!
دنباله حدیث این گونه است که در اینجا هر دو گریان شده و لختی گریستند آن گاه علی
(ع) سر فاطمه را برداشته به سینه چسبانید و بدو فرمود: هر وصیتی داری بنما که من
آن را انجام خواهم داد.
فاطمه عرض کرد: خدایت پاداش نیک دهد ای پسر عموی رسول خدا، نخستین وصیت من آن است
که پس از من «امامه» دختر خواهرم را به ازدواج خویش در آوری چون او نسبتبه
فرزندان من همانند خودم مهربان است، و مردان نیز ناچارند همسری از زنان داشته
باشند.
و از جمله عرض کرد: وصیت دیگر من آن است که احدی از این مردم که به من ستم کرده و
حق مرا گرفتند در تشییع جنازه من و دیگر مراسم آن حاضر نشوند زیرا اینان دشمن من و
دشمن رسول خدا هستند، و مبادا بگذاری یکی از آنها و یا پیروان آنها بر جنازهام
نماز بگذارند...
مرا شب هنگام در آن وقتی که دیدهها همگی خواب رفتهاند دفن کن (۱۲) ؟
و در نقلی هم آمده که فاطمه (ع) وصایای خود را در رقعهای نوشته و زیر سرش نهاده
بود و چون از دنیا رفت، علی (ع) آن رقعه را بیرون آورد و جملات زیر را در آن
مشاهده کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم، هذا ما اوصتبه فاطمه بنت رسول الله، اوصت و هی تشهد ان
لا اله الا الله، و ان محمدا عبده و رسوله، و ان الجنه حق و النار حق، و ان الساعه
آتیه لا ریب فیها، و ان الله یبعث من فی القبور.
«یا علی انا فاطمه بنت محمد زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخره، انت اولی
بی من غیری، حنطنی و غسلنی و کفنی باللیل، و صل علی و ادفنی باللیل و لا تعلم
احدا، و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامه» (۱۳).
[به نام خدای بخشاینده و مهربان، این است آنچه دختر رسول خدا بدان وصیت میکند، و
این وصیت را در حالی میکند که گواهی میدهد معبودی جز خدای یکتا نیست، و گواهی
میدهد محمد بنده و رسول اوست، و گواهی میدهد که بهشتحق است، و جهنم حق است، و قیامتخواهد
آمد و هیچ گونه شکی در آن نیست، و گواهی میدهد که خدای تعالی هر کس را که در
گورهاست مبعوث و زنده خواهد کرد.
ای علی منم فاطمه دختر محمد که خدای تعالی مرا به ازدواج تو در آورد تا در دنیا و
آخرت از آن تو باشم، و تو در انجام کارهای من سزاوارتر از دیگران هستی!
کار حنوط و غسل و کفن مرا در شب انجام ده، و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن،
و کسی را خبر نکن، تو را به خدا میسپارم، و بر فرزندان خود تا روز قیامتسلام
میرسانم (۱۴)!
] در نقلی که از مجالس مفید و امالی شیخ رحمه الله علیهما آمده در حدیثی از امام
حسین روایتشده چنین است که چون فاطمه دختر رسول خدا (ص) بیمار شد به علی وصیت کرد
که وضع حال او را پنهان دارد، و حتی از بیماری او کسی را با خبر نکند، و علی (ع)
نیز این کار را کرد، و خودش شخصا پرستاری فاطمه (ع) را به عهده گرفت، و احیانا
اسماء بنت عمیس نیز او را کمک میداد، آن هم به طور پنهانی، و چون هنگام وفات و
رحلت او شد به علی (ع) وصیت کرد کارهای پس از مرگ او را خود انجام دهد، و شبانه او
را دفن کند و جای قبر او را نیز پنهان و مخفی کند که اثری از قبر او معلوم نباشد (۱۵).
و از کتاب دلایل طبری از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: فاطمه وصیت کرد از مال
خودش به زنان پیغمبر و زنان بنیهاشم، به هر کدام دوازده وقیه بدهند، و به
«امامه» دختر ابی العاص (خواهر زاده فاطمه (ع) نیز همین مقدار بدهند.
و در حدیث دیگری که از زید بن علی (ع) روایت کرده فرمود: فاطمه (ع) مال خود را بر
بنیهاشم و فرزندان عبد المطلب بخشید و علی (ع) این کار را کرد و به دیگران نیز
داد (۱۶).
و بر طبق روایت کشف الغمه از امام باقر (ع) فاطمه وصیت فرمود: حوائط هفت گانه در
دست علی (ع) باشد، و پس از او به حسن (ع) و پس از او به حسین (ع) برسد، و پس از
درگذشت وی در دستبزرگترین فرزندان او قرار گیرد، و متن این وصیتنامه به خط امیر
المؤمنین (ع) نوشته شده بود و مقداد بن اسود و زبیر بن عوام آن را گواهی کرده
بودند.
نگارنده گوید: «حوائط» جمع حائط و به معنای باغ و یا بستانی است که اطراف آن را
دیوار کشیده باشند، و بر طبق روایات «حوائط» فاطمه (ع) عبارت از هفتباغ بوده به
نامهای «مبیت، عواف، دلال، حسنی، برقه، صافیه، مشربه» که اینها غیر از فدک بوده و
پیغمبر اکرم آنها را برای فاطمه (ع) وقف کرد، و بعدا نیز به صورت موقوفه
فرزندانفاطمه (ع) در آمد، و برخی احتمال دادهاند که این «حوائط هفتگانه» همان
است که در برخی از روایات به نام «عوالی» ذکر شده، و اینها باغهایی بود که از
«مخیریق» یهودی به رسول خدا (ص) رسیده بود، و مخیریق کسی است که در واقعه جنگ
احد، مسلمان شد، و همان روز در میدان جنگ به شهادت رسید، و هنگامی که خواستبه میدان
برود فریاد زد: شاهد باشید که من مسلمان شدهام و اگر در این جنگ کشته شدم تمام
دارایی من متعلق به رسول خداست.
و از تواریخ و روایات به دست نمیآید که آیا این باغهای هفتگانه در اختیار فاطمه
(ع) بوده، یا مانند فدک، آنها را نیز ابوبکر به غصب گرفته بود، اما بعید نیست اگر
این روایت معتبر باشد چنین استنباط میشود که باغهای مزبور در دست آن حضرت بوده که
تولیت آن را به علی (ع) واگذار کرده و روی آن وصیت نموده است، اگر چه برخی
گفتهاند:
این باغهای هفتگانه همان صدقاتی است که عمر در زمان خلافتخود به علی (ع) واگذار کرد،
و ابوبکر اینها را نیز مانند فدک از فاطمه اطهر گرفت.
باری بازگردیم به دنباله وصیت: در برخی از نقلهای غیر معتبر نیز آمده که فاطمه (س)
از جمله وصیتهایی که به علی (ع) کرد این بود:
«یا ابن عم انی اجد الموت الذی لابد و لا محیص عنه، و انا اعلم انک بعدی لا تصبر
علی قله التزویج فان انت تزوجت امراه اجعل لها یوما و لیله، و اجعل لاولادی یوما و
لیله، یا ابا الحسن و لا تصح فی وجوههما فیصبحان یتیمین غریبین منکسرین فانهما
بالامس فقدا جدهما و الیوم یفقدان امهما، فالویل لامه تقتلهما و تبغضهما
ثم انشات تقول:
ابکنی ان بکیتیا خیر هاد و اسبل الدمع فهو یوم الفراق یا قرین البتول اوصیک با
لنسل فقد اصبحا حلیف اشتیاق ابکنی و ابک للیتامی و لا تنس قتیل العدی بطف العراق
فارقوا فاصبحوا یتامی حیاری فاخلفوا الله فهو یوم الفراق
و سخنان دیگری که چون به نظر نگارنده چندان معتبر نیامد از ترجمه و نقلقسمتهای
دیگر خودداری شد.
ضمنا در پارهای از روایات آمده که فاطمه (ع) پیش از آنکه از دنیا برود غسل کرد و
جامه نو خود را پوشید و به سلمی، همسر ابی رافع، فرمود: من غسل کردهام کسی بدن
مرا برهنه نکند (۱۷).
ولی برای توضیح باید بدانید که منظور از این روایات - چنانکه مرحوم مجلسی و دیگران
گفتهاند - نه آن است که مرا بدون غسل دفن کنید، زیرا مسئله غسل میتیکی از
واجباتی است که باید در مورد هر میت مسلمانی انجام شود و استثنایی نخورده جز در
مورد شهیدی که در میدان جنگ کشته شود آن هم با شرایط و خصوصیاتی که در کتابهای
فقهی ذکر شده است، و از آن سو بر طبق روایات مشهور و زیادی که هست میدانیم که علی
(ع) به کمک اسماء بدن فاطمه را شبانه غسل داد.
بلکه منظور آن بوده که بدن من پاک است و نیازی به شستشو و بیرون آوردن جامه برای
غسل نیست، و به همین خاطر نیز بود که بر طبق روایات دیگری که بعدا ذکر خواهد شد،
علی (ع) بدن فاطمه را از زیر پیراهن غسل داد، و این وصیت همسرش را نیز - که ظاهرا
انگیزهای جز پوشش و حفاظت زیادتر بدن از اینکه در معرض دید قرار گیرد نداشت -
انجام داد.
اگر چه برخی خواستهاند بگویند: ممکن است این وصیت روی علاقه شدیدی که فاطمه (ع)
به شوهر عزیزش داشت صادر شده و جنبه عاطفی داشته با این توضیح که چون فاطمه تا
زنده بود سعی کرد تا بازوی متورم و پهلوی ضرب دیده و بدن کبود و کتک خوردهاش را
علی (ع) نبیند و تاثر شوهر بزرگوارش را زیادتر نکند، اما وقتی وصیت کرد که علی (ع)
بدن او را غسل دهد و اساسا نمیخواست دیگری متصدی این کار شود، به این فکر افتاد
که خواه ناخواه در وقت غسل چشم علی (ع) به بازو و پهلو و بدن او خواهد افتاد و
تاثر او را چند برابر خواهد کرد، از این رو این کار را کرد و این قسمت را نیز در
وصیتخود ضمیمه نمود و بلکه احتمال دادهاند اصرار به اینکه در شب او را غسل دهد
نیز روی همین خاطر بود که گذشته از اینکه بدن او را نبیندصورت کبود و نیلی او را
نیز مشاهده نکند...و داغی بر داغهای دل علی (ع) افزوده نشود.!
و به هر صورت یکی از دو جهت ذکر شده بالا میتواند انگیزه و علت این وصیتباشد، نه
آنکه میخواست اصلا او را غسل ندهند و بدون غسل دفن کنند تا آن وقت این بحث پیش
نیاید که اولا این چه دستوری بود؟ و ثانیا چرا علی (ع) به این وصیت عمل نکرد و بدن
فاطمه را غسل داد!
______________________________________
۱. کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۳۰، استیعاب، ج
۲، ص ۷۵۲.روایات زیادی که به همین
نحو از طریق اهل سنت آمده و به تفصیل در احقاق الحق، ج ۱۰، صص ۴۷۰ به بعد نقل شده.
۲. اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۷۸.
۳. قاموس الرجال، ج ۱۰، ص ۴۵۶.
۴. بحارالانوار، ج ۴۳، صص ۱۸۱ و ۲۰۴.
۵. همان، صص ۱۷۲، ۱۸۳ و ۱۸۸، کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۲۷.
۶. بحار الانوار، ج ۴۳، صص ۱۸۴ و ۱۸۹، کشف الغمه، ج ۲، صص ۱۲۶ و ۱۳۰.
۷. احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۴۷۴، بحار
الانوار، ج ۴۳، صص ۱۸۹ و ۲۱۳، ضمنا دوستان حضرت زهرا و بانوانی که ادعای پیروی و شیعهگری
بانوی عظمای اسلام را دارند خوب روی این قسمتحدیث دقت کنند و شدت علاقه فاطمه را
به حجاب و پوشش بدن زن حتی پس از مرگ ببینند و تا آنجا که میتوانند این هدف را در
زندگی خود و دیگران تعقیب نموده و این برنامه را در خانه و خانوادهها پیاده کنند،
تا روی دیدار و ملاقات شفیعه محشر را در آن روز وانفسا داشته و مشمول و شایسته شفاعت
او گردند ان شاء الله!
۸. کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۳۰، استیعاب، ج
۲، ص ۷۵۲.
۹. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۳.
۱۰. و در برخی از روایات نیز این گونه است که فاطمه (ع) به علی وصیت
کرد که چنین نعش و تابوتی برای او ترتیب دهد و بدو گفت: فرشتگان صورت آن را برای
من درست کردند، و ظاهرا از نظر تواریخ مسلم است که اولین تابوتی را که در اسلام
بدین صورت درست کردند همان بود که برای فاطمه (ع) ترتیب دادند.
۱۱. همان، ص ۱۷۹.
۱۲. بحار الانوار، ج ۴۳، صص ۱۹۲-
۱۹۱.
۱۳. همان، ص ۲۱۴.
۱۴. همان، ص ۲۱۴.
۱۵. همان، ص ۲۱۱.
۱۶. همان، ص ۲۱۸.
۱۷. همان، صص ۱۷۲ و ۱۸۳ و ۱۸۷.